شعر و سبک مداحی در تلگرام
از دست ندید
پایگاه شعرای سبکی ایران در کانال تلگرام زیر
روی عکس کلیک کنید
يا امام رضا (ع)
تا ملائک همه پر را حرکت میدادند
دور تو قرص قمر را حرکت میدادند
به طواف تو زمین بار دگر می چرخید
چون که خدام تو در را حرکت میدادند
پرچم و گنبد و گلدسته برای زوار
به خوش آمد همه سر را حرکت میدادند
صبح خدام تو بودند که با جاروشان
از کف صحن سحر را حرکت میدادند
مقصد اصلیشان پنجره فولاد تو بود
کودکانی که پدر را حرکت میدادند
********
نمره ي صندلی ام باز در آمد ، هشت است
ساعت رفتن من نیز به مشهد ، هشت است
همه جا مضربی از هشت و به تخت اعداد
آنکه امروز نشسته است به مسند هشت است
بین ما مردم ایران نود و نه درصد
عدد حاجتمان پنج نباشد ، هشت است
کربلایی ست دلم در وسط مشهد تو
کسر بر نُه شود هفتاد و دو درصد ، هشت است
علی و فاطمه را هشت عدد حرف بس است
حاصل ضرب دو تا اسم محمد ، هشت است
عدد چهار همان پرچم سبز حرمت
یازده شکل دو گلدسته و گنبد ، هشت است
هفتِ بی تاب ترینت لب پایین من است
گر برویش لب بالایی مرقد ، هشت است
هشتمین بیت رسیده است که تاکید کنم
بهترین ساعت پرواز به مشهد ، هشت است
(مهدي رحيمي)
نقاره می زند طوس- سید حمیدرضا برقعی
ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس
آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان
جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس
آنجا که خادمینش از روی زائرینش
گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس
خورشید آسمان ها در پیش گنبد او
رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس
رویای ناتمامم ساعات در حرم بود
باقی عمر اما افسوس بود و کابوس
وقتی رسیدی آنجا در آن حریم زیبا
زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس...
سید حمیدرضا برقعی
عطر گلاب -حسین رستمی
خانه های آن کسانی می خورد در بیشتر
که به سائل می دهند از هر چه بهتر بیشتر
عرض حاجت می کنم آن جا که صاحبخانه اش
پاسخ یک می دهد با ده برابر بیشتر
گاه گاهی که به درگاه کریمی می روم
راه می پویم نه با پا بلکه با سر بیشتر
زیر دِین چارده معصومم اما گردنم
زیر دِین حضرت موسی بن جعفر بیشتر
گردنم در زیر دینِ آن امامی هست که
داده در ایران ما طوبای او بر ، بیشتر
آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است
با سلامش می کند قم را منوّر ، بیشتر
قم ، همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین
همچنین از آسمان دارد (چِل اختر) بیشتر
قصد این بارِ قصیده از برادر گفتن است
ور نه می گفتم از این معصومه خواهر بیشتر
در مقامش مصرعی می گویم و رد می شوم
لطف باباها ست معمولاً به دختر بشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم
بودنت را می کنم این گونه باور بیشتر
مرقدت ضرب المثل های مرا تغییر داد
هر که بامش بیش برفش، نه! کبوتر بیشتر
چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است
این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
پیش تو شاه و گدا یکسان تراند از هر کجا
این حرم دیگر ندارد حرفِ کمتر ، بیشتر
از غلامان شما هم می شود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
ای که راه انداختی امروز و فردای مرا
چشم در راه تو هستم روز آخر بیشتر
بر تمام اهل بیت خویش حساسی ولی
-جان زهرا- چون شنیدم که به مادر بیشتر
دوستت دارم نمی دانم که باور می کنی
راست می گویم به ولله از ابوذر بیشتر
***
بیشتر هایی که گفتم از تو خیلی کمترند...
حسین رستمی
خواستم تا شبی قلم بزنم
خط سرخی به روی غم بزنم
خواستم تا به یاری خورشید
در سیاهی شب قدم بزنم
تا که مخلوط عشق و عقلم را
باز از نو دوباره هم بزنم
مثل هر بار عشق آمد و من
لاجرم حرف از دلم بزنم
حرف دل حرف عشق حرف رضاست
باید از شاه طوس دم بزنم
با دو بال کبوتری وارم
می پرم تا سری حرم بزنم
می پرم تا به ماورا برسم
به حریمی پر از خدا برسم
باز امشب حرم چراغان است
در و دیوار ریسه بندان است
ابرها را ببین که آمده اند
باز وقت نزول باران است
ظاهرا باز کعبه می سازند
قبله گاهی که در خراسان است
آسمان با ستاره و ماهش
در زمین مدینه مهمان است
جبرئیل از بهشت آمده و
روی دستش گلاب و قرآن است
نجمه او را بغل گرفته ببین
لبش امشب چقدر خندان است
غرق گلبوسه کرد رویش را
می زند شانه باغ مویش را
چون نسیم بهار آمده ای
چقدر باوقار آمده ای
از تنت بوی یاس می آید
ز کدامین دیار آمده ای؟
گفته بودی مدینه گریه کنند
با دلی بی قرار آمده ای
از دل زائران خسته ی خود
تا بشویی غبار آمده ای
کرده ای پهن دام عشقت را
آخر اینجا چه کار آمده ای؟
فکر کردی دلم اسیرت نیست
که به قصد شکار آمده ای؟
من از اوّل کبوترت بودم
جَلد صحن منوّرت بودم
هر زمان غصّه ای عذابم داد
نام تو بردم و شدم دلشاد
میهمان نه که خانه زاد توام
خاکبوس قدیم گوهرشاد
حرم تو فقط خراسان نیست
دل من هم شده رضا آباد
آمدم تا که حرفهایم را
بزنم با تو ، هر چه بادا باد
چشم در چشم حلقه های ضریح
دست در دست پنجره فولاد
با دلی غرق خواهش آمده ام
قسمت می دهم به جان جواد
کربلای مرا هم امضا کن
راه آن را به روی من وا کن
مثل ابری به روی ایرانی
مظهر رحمتی ، تو بارانی
غیر رویت کجا طواف کنم؟
که شما کعبه ی فقیرانی
با تو در آسمان رها هستم
بی توام در قفس چو زندانی
حاجتم را نیامده دادی
حرف دل راچه خوب می دانی
مثل هر بار از دو چشمانم
قصّه های نگفته می خوانی
موقع مرگ منتظر هستم
مثل آن پیرمرد سلمانی
لحظه ها را برای آمدنت
می شمارم ؛ صفای آمدنت
دل من مال توست آقا جان!
که به دنبال توست آقا جان!
روی آن شاخه های باروَرت
میوه ی کال توست آقا جان!
یا که در بزمتان عزادار و
یا که خوشحال توست آقاجان!
در عزای مصیبت جدّت
نخی از شال توست آقا جان!
به خدا آرزوی لب هایم
بوسه بر خال توست آقاجان!
وقت تحویل سال اگر آیم
سال من سال توست آقاجان!
در دلم ابر ماتم آمده است
باز بوی محرّم آمده است
کار دل را دوباره در هم کن
سینه را کربلایی از غم کن
ماه ذیقعده و زیارت تو
باز پابوسیَت نصیبم کن
کمی از اشک خود به چشمم ده
دیدگان مرا پر از نم کن
دلمان را بگیر ، دست خودت
فقط آماده ی محرّم کن
چایی روضه هایمان را با
کوثر اشک فاطمه دم کن
بهر شب های ماه ماتممان
مجلس روضه ای فراهم کن
این دل تنگم عقده ها دارد
گوییا میل کربلا دارد
محمّد علی بیابانی
بخش اول: حمد و ثنای الهی
ستایش خداى را سزاست که در یگانگىاش بلند مرتبه و در تنهایىاش به آفریدگان نزدیک است ؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینشش بزرگ است . بر همه چیز احاطه دارد بىآنکه مکان گیرد و جابهجا شود و بر تمامى آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است .
همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگى او را پایانى نیست . آغاز و انجام از او و برگشت تمامى امور بهسوى اوست . اوست آفرینندهى آسمانها و گسترانندهى زمینها و حکمران آنها . دور و منزّه از خصایص آفریدههاست و در منزّهبودن خود نیز ، از تقدیس همگان برتر .
هموست پروردگار فرشتگان و روح ؛ افزونى بخش بر آفریدگان و بخشندهى بر همهى موجودات است . به نیمنگاهى دیدهها را ببیند و دیدهها هرگز او را نبینند .
کریم و بردبار و شکیباست . رحمتش جهانشمول و عطایش منّتگذار . در انتقام و کیفر سزاواران عذاب ، بىشتاب است . بر نهانها آگاه و بر درونها دانا ، پوشیدهها بر او آشکار و پنهانها بر او روشن است . بر هر هستى فراگیر و چیره ، نیروى آفریدگان از او و توانایى بر هر پدیده ویژهى اوست . او را همانندى نیست .
در تاریکستان لاشَىء ، او هستىبخش هر هستى است ؛ جاودانه و زنده و عدلگستر . خداوندى جز او نباشد و اوست ارجمند و حکیم . دیدهها را بر او راهى نیست و اوست که دیدهها را دریابد و اوست بر پنهانىها آگاه و بر کارها دانا . از دیدن ، کسى وصفش را نیابد و بر چگونگى او ، از نهان و آشکار دست نیازد ؛ مگر او - عزّوجلّ - راه نماید و خود بشناساند .
گواهى مىدهم که او « اللَّه » است ؛ همو که تنزّهش سراسر روزگاران را فراگرفته و پرتواش ابدیّت را شامل است . فرمانش را بىمشاور اجرا کند و تقدیرش را بىشریک امضاء و هستى را بىیاور سامان دهد . صورت آفرینش او را الگویى نبوده؛ آفریدگان را بدون یاور و سختى و حیله ، هستى بخشیده است . جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است . پس اوست « اللَّه » و معبودى جز او نیست ؛ همو که صُنعش استوار و ساختمان آفرینشش زیباست .
دادگرى که ستم روا نمىدارد و بخشندهترینى که کارها به او بازمىگردد و گواهى مىدهم او اللَّه است که هر هستى در برابر بزرگىاش فروتن و در مقابل ارجمندىاش رام و به توانایىاش تسلیم و به هیبتش خاضع است .
پادشاه هستىها و چرخانندهى سپهرها و رامکنندهى آفتاب و ماه که هریک تا اَجَل معیّن جریان یابند . « او پردهى شب را به روز و پردهى روز را به شب بپیچد» (زمر / 5) « که شتابان در پى روز است » (اعراف / 54) هم او شکنندهى هر ستمگر باطلگرا و نابودکنندهى هر شیطان سرکش است .
نه او را ناسازى باشد و نه برایش مانندى و انبازى . یکتا و بىنیاز ، « نه زاده و نه زاییدهشده و او را همتایى نبوده » . (اخلاص / 4 - 3) خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است .
بخواهد و به انجام رساند ؛ اراده کند و حکم نماید ؛ بداند و بشمارد ؛ بمیراند و زنده کند ؛ نیازمند و بىنیاز گرداند ؛ بخنداند و بگریاند ؛ نزدیک آورد و دور برد ؛ بازدارد و عطا کند . اوراست پادشاهى و ستایش . به دست تواناى اوست تمام نیکى و هموست بر هر چیز توانا .
«شب را در روز و روز را در شب فرو برد » . (حدید / 6) جز او خداوندى نباشد ؛ گرانقدر و آمرزنده ؛ پذیرندهى دعا و افزایندهى عطا ؛ بر شمارندهى نَفَسها و پروردگار پرى و انسان .
چیزى بر او مشکل ننماید . فریادِ فریادکنندگان ، او را آزرده نکند و اصرارِ اصرارکنندگان ، او را به ستوه نیاورد . نیکوکاران را نگاهدار و رستگاران را یار ، مؤمنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است ؛ همو که در همهى احوال ، سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است .
او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه مىگویم در شادى و رنج و آسایش و سختى و به او و فرشتگان و نبشتهها و فرستادههایش ایمان داشته .
فرمان او را گردن مىگذارم و اطاعت مىکنم و بهسوى هر آنچه مایهى خشنودى اوست ، مىشتابم و به حکم و فرمان او تسلیم ؛ چرا که به فرمانبرى او ، شایق و از کیفر او ، ترسانم ؛ زیرا او خدایى است که کسى از مکرش در امان نبوده و از ستمش ترسان نباشد (زیرا او را ستمى نیست).
بخش دوم: فرمان الهی برای مطلبی مهم
و اکنون به بندگى خویش و پروردگارى او گواهى مىدهم و وظیفهى خود را در آنچه وحى شده ، انجام مىدهم ؛ مباد از سوى او عذابى فرود آید که کسى را یاراى دور ساختن آن از من نباشد ، هر چند توانش بسیار و دوستىاش با من خالص باشد .
خداوندى جز او نیست - چرا که به من هشدار داده که اگر آنچه در حق على نازل کرده به مردم ابلاغ نکنم ، وظیفهى رسالتش را انجام ندادهام . و خود او تبارک و تعالى امنیّت از آزار مردم را برایم تضمین کرده و البتّه که او بسنده و بخشنده است .
پس آنگاه خداوند چنین وحىام فرموده: « به نام خداوند همه مهرِ مهرورز» ، « اى فرستادهى ما! آنچه از سوى پروردگارت بر تو فرو فرستادیم » (مائده / 67) دربارهى على و جانشینى او « به مردم برسان ؛ وگرنه رسالت خداوندى را به انجام نرساندهاى و او تو را از آسیب مردمان نگاه مىدارد» . (مائده / 67)
هان مردمان! در تبلیغ آنچه خداوند بر من نازل فرموده، کوتاهى نکردهام و اکنون سبب نزول آیه را بیان مىکنم: همانا جبرئیل از سوى سلام ، پروردگارم - که تنها او سلام است - سه مرتبه بر من فرود آمد و فرمانى آورد که در این مکان بهپا خیزم و به هر سفید و سیاهى اعلام کنم که علىّبن ابىطالب ، برادر و وصىّ و جانشین من در میان امّت و امام پس از من است .
همو که جایگاهاش نسبت به من ، بهسان هارون نسبت به موسى است ؛ مگر اینکه پیامبرى پس از من نخواهد بود و او پس از خدا و رسول او صاحب اختیار شماست و خداوند تبارک و تعالى آیهاى بر من نازل فرموده که: « همانا تنها ولى و سرپرست و صاحب اختیار شما ، خداوند و پیامبرش و مؤمنانىاند که نماز بهپا مىدارند و در رکوع زکات مىپردازند » . (مائده / 55) و قطعاً علىّبن ابىطالب ، نماز بهپا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.
و من از جبرئیل درخواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از مأموریت تبلیغ به شما معاف دارد ؛ زیرا کمى پرهیزکاران و فزونى منافقان و دسیسهى ملامتگران و مکر مسخرهکنندگان اسلام را مىدانم ؛ همانان که خداوند در وصفشان در کتاب خود فرموده:
«به زبان مىگویند آن را که در دلهایشان نیست» (فتح / 11) و مىشمارند « آن را اندک و آسان ، حال آنکه نزد خداوند بس بزرگ است » . (نور / 15)
و نیز از آن روى که منافقان ، بارها مرا آزار رسانیدهاند تا بدانجا که مرا اُذُن (سخن شنو و زودباور) نامیدهاند ؛ به خاطر همراهى افزون و تمایل و پذیرش على از من و توجّه ویژهى من به او ، تا بدانجا که خداوند آیهاى فرو فرستاده:
« و از آناناند کسانى که پیامبر خدا را آزرده و گویند: او سخنشنو و زودباور است . بگو: آرى ، او سخن شنوست » . (توبه / 61)
علیه آنان که گمان مىکنند او تنها سخن مىشنود ؛ « لیکن به خیر شماست . او (پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم) به خدا ایمان دارد و اهل ایمان را تصدیق کرده ، راستگو مىانگارد؛ و هم او رحمت است براى ایمانیان شما و البتّه براى آنان که او را آزار دهند ، عذابى دردناک خواهد بود » . (توبه / 61)
و اگر مىخواستم نام گویندگان چنین سخنى را بر زبان آورم و به آنان اشارت کنم و مردم را به سویشان هدایت کنم (که آنان را شناسایى کنند) مىتوانستم ؛ لیکن به خدا سوگند در کارشان کرامت نموده ، لب فروبستم .
با این حال خداوند از من خشنود نخواهد شد ؛ مگر فرمان او را در حقّ على به شما ابلاغ کنم . آنگاه پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم چنین خواند: « اى پیامبر! آنچه از سوى پروردگارت بر تو فرود آمده » (مائده / 67) در حقّ على، «ابلاغ کن وگرنه رسالت او را انجام ندادهاى و البتّه خداوند تو را از آسیب مردمان ، نگاه مىدارد» . (مائده / 67)
بخش سوم: اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام
هان مردمان! بدانید این آیه دربارهى اوست . ژرفاى آن را بفهمید و بدانید که خداوند او را سرپرست و امام شما قرار داده و پیروىاش را بر مهاجران و انصار واجب کرده و بر پیروان آنان در نیکى، و بر صحرانشینان و شهروندان، و بر عجم و عرب و آزاده و برده و کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و هر یکتاپرست؛ اجراى گفتار و فرمانش لازم ، امرش نافذ ، ناسازگارش رانده ، پیرو و باورکنندهاش در مهر است .
البتّه که خداوند، او و شنوایان سخنش و پیروان راهش را آمرزیده است .
هان مردمان! براى آخرین بار در این اجتماع به پا ایستاده ، (با شما سخن مىگویم .) سخنم را شنیده ، پیروى کنید و فرمان پروردگارتان را گردن گذارید که خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و سرپرست و معبود شماست و سپس سرپرست شما ، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون با شما سخن مىگوید و پس از من به فرمان او ، على ولى و امام شماست .
سپس امامت، در فرزندان من از نسل على خواهد بود تا برپایى رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید. روا نیست مگر آنچه خدا و رسول او و امامان روا دانند و ناروا نباشد مگر آنچه آنان ناروا دانند و خداوند عزّوجلّ هم روا و هم ناروا را به من شناسانده و من آموختههایم را از کتاب خدا و حلال و حرام او را در اختیار على گذاشتهام .
هان مردمان! او را برتر دانید ؛ هیچ دانشى نیست مگر اینکه خداوند در جان من نبشته و من تمامى آن را در جان على ، امام پرهیزکاران ، ضبط کردهام و دانشى نبوده مگر آنکه به على آموختهام . او پیشواى روشنگر است که خداوند در سورهى یاسین از او گفتوگو کرده: « و علم هر چیز را در امام مبین برشمردیم » . (یس / 12)
هان مردمان! او را فراموش نکنید و از امامتش برنتابید و از سرپرستىاش نگریزید ؛ چرا که شما را به درستى و راستى خوانده و خود نیز بدان عمل مىکند . او باطل را نابود کرده و شما را از آن بازدارد و هرگز نکوهشِ نکوهشگران او را از کار خدا باز ندارد .
او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسى در ایمان به من ، از او سبقت نجسته و همو جان خود را فداى رسولخدا کرده و با او همراه بوده است . تنها او همراه رسولخدا عبادت مىکرد و جز او از مردان کسى چنین نبود . على اوّلین نمازگزار و پرستشکنندهى همراه من است .
از جانب خدا بهاو دستوردادم تا (در شب هجرت) در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده ، پذیرفت که جان خود را فداى من کند .
هان مردمان! او رابرتر بدانید که خداوند او را برترى داده و پیشوایى او را پذیرا باشید که خداوند او را (به امامت) نصب کرده است .
هان مردمان! او امام از جانب خداست و خداوند هرگز توبهى منکر او را نپذیرد و چنین کسى را نیامرزد . این است روش قطعىخداوند دربارهى ناسازگار با امامت على و حتماً او را به عذاب دردناک جاودانه کیفر خواهد کرد . پس ، از مخالفت او بهراسید ؛ و گرنه خواهید افتاد « در آتشى که آتشگیرهى آن مردماناند و سنگ» (تحریم / 6) « که براى حقستیزان آماده شده است» . (آلعمران / 131)
هان مردمان! به خدا که پیامبران پیشین به ظهورم بشارت دادهاند و همانا من فرجام آنان و برهان بر آفریدگانِ آسمانیان و زمینیانم . آنکس که راستى و درستى مرا باور نکند ، به کفر جاهلى گذشته درآمده و تردید در سخنان امروزم ، همسنگ تردید در تمامى محتواى رسالت من است
و ناباورى در امامت یکى از امامان ، بهسان ناباورى در تمامى آنان است و جایگاه ناباوران امامت ما ، آتش دوزخ خواهد بود .
هان مردمان! خداوند عزّوجلّ از روى منّت و احسان خویش ، این برترى را به من پیشکش کرده و خدایى جز او نیست . هشدار که تمامى ستایشهاى من در تمامى روزگاران و هر حال و مقام، ویژهى اوست .
هان مردمان! على را برتر دانید که او برترینِ مردان و زنان ، پس از من است تا آن هنگام که آفرینش برپاست و روزىشان فرود آید . دورِ دور باد ، از مهر خداوند و خشمِ خشم باد ، بر آنکه این گفتهام را نپذیرد و با من سازگار نباشد .
هان! آگاه باشید جبرئیل از سوى خداوند خبرم داد: هر که با على ستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد ، نفرین و خشم من بر او باد . « البتّه بایست هر کس بنگرد که براى فرداى خویش چه پیش فرستاده . پس تقوا پیشه کنید » (حشر / 18) و از ناسازى با على بپرهیزید ؛ « مباد که گامهایتان پس از استوارى درلغزد» (نحل / 94) « و همانا خداوند بر کردارتان آگاه است » . (حشر / 18)
هان مردمان! او همجوار و همسایهى خداوند است که در کتاب گرانقدر خود (قرآن) او را یاد کرده و دربارهى ستیزندگان با او فرموده: « مبادا کسى در روز قیامت بگوید: افسوس که دربارهى همجوار و همسایهى خداوند کوتاهى کردهام» . (زمر / 56)
هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفاى آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهات آن پیروى ننمایید . به خداوند سوگند که باطنها و تفسیر آن را روشن نمىکند مگر همینکه دست و بازوى او را گرفته و بالا آوردهام و اعلام مىدارم:
هر آنکس که من سرپرست اویم ، این على سرپرست اوست و او على ، فرزند ابىطالب ، برادر و وصىّ من است ؛ ولایت و سرپرستى او حکمى از سوى خداست که بر من فروفرستاده است .
هان مردمان! همانا على و پاکان از فرزندانم از نسل او ، یادگار گرانسنگ کوچکترند و قرآن ، یادگار ارزشمند بزرگتر . هر یک از این دو از دیگر همراه خود حکایت مىکند و با آن سازگار است . آن دو هرگز از هم جدا نمىشوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند .
هان! آنان امانتداران خداوند در میان آفریدگان و حاکمان او ، در زمیناند . هشدار که من وظیفهى خود را ادا کردم . وظیفهام را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم . هشدار که روشن نمودم .
بدانید که این سخن خدا بود و من از سوى او سخن گفتم .هان بدانید! هرگز به جز این برادرم ، کسى نباید « امیرالمؤمنین » خوانده شود . هشدار که پس از من ، امارت مؤمنان براى کسى جز او روا نباشد .
بخش چهارم: بلند کردن امیرالمومنین علیه السلام بدست رسول خدا (ص)
سپس فرمود: مردمان! کیست سزاوارتر از شمایان به شما؟ گفتند: خداوند و رسول او . آنگاه فرمود: آنکه من سرپرست اویم ، پس این على ولى و سرپرست اوست . خداوندا! پذیراى ولایت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن دار و یار او را یارى کن و رهاکنندهى او را تنها گذار .
هان مردمان! این على است برادر و وصى و نگاهبان دانش من و جاىنشین من در میان امّت و ایمان آورندگان به من و بر تفسیر کتاب خدا . او مردمان را به سوى خدا بخواند و به آنچه موجب خشنودى اوست ، عمل کند و با دشمنان او ستیز نماید .
او سرپرست فرمانبردارى خدا باشد و بازدارنده از نافرمانى او . همانا اوست جانشین رسولاللَّه و فرمانرواى ایمانیان و از سوى خدا ، پیشواى هدایتگر . اوست پیکارکنندهى با پیمانشکنان و رویگردانان از راستى و درستى و بهدررفتگان از دین .
خداوند فرماید: «فرمان من دگرگونى نمىپذیرد » . (ق / 29) پروردگارا! اکنون به فرمان تو مىگویم: خداوندا! دوستداران او را دوست دار و دشمنانش را دشمن . پشتیبانان او را پشتیبانى و یارانش را یارى کن و خوددارىکنندگان از یارىاش را رها کن . ناباورانش را از مهرت بِران و خشم خود را بر آنان فرود آور .
معبودا! تو خود در هنگام بیان ولایت على و برپایى او فرمودى: « امروز آیین شما را به کمال و نعمتم را براى شما تمام نمودم و با خشنودى ، اسلام را دین شما قرار دادم» . (مائده / 3) و فرمودى: « همانا ، دین نزد خدا تنها اسلام است » (آلعمران / 19)
و نیز فرمودى: « و آنکه به جز اسلام دینى بجوید ؛ از او پذیرفته نبوده ، در جهان دیگر ، در شمار زیانکاران خواهد بود» . (آلعمران / 85) خداوندا! تو را گواه مىگیرم که پیام تو را به مردمان رساندم.
بخش پنجم: تاکید بر توجه امت به مسئله امامت
هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دین را با امامت على تکمیل نمود . اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپایى رستاخیز و عرضهى بر خدا -پیروى نکنند ، « کردههایشان در دو جهان بیهوده بوده» ؛ (بقره / 217)
«و در آتش دوزخ جاودانه خواهند بود». (توبه / 17) « به گونهاى که نه از عذابشان کاسته و نه برایشان فرصتى براى نجات خواهد بود » . (بقره / 162)
هان مردمان! این على است یاورترین ، سزاوارترین ، نزدیکترین و گرانقدرترین شما نزد من و خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم .
آیهى رضایتى در قرآن نیست مگر دربارهى او و هرگاه خداوند ایمانیان را خطابى نموده ، به او آغاز کرده و آیهى ستایشى نازل نگشته مگر دربارهى او و در سورهى « هل أتى على الإنسان » گواهى بر بهشت نداده مگر براى او و آن را در حقّ غیر او فرو نیاورده و بهوسیلهى آن جز او را نستوده است .
هان مردمان! على یاور دین خدا و دفاعکنندهى از رسول اوست و هم او پرهیزکار ، پاکیزه و رهنماى ارشاد شده به دست خود خداست. پیامبرتان برترین پیامبران، جانشینش در میان شما برترین جانشینان و فرزندانش برترین اوصیایند .
هان مردمان! فرزندان پیامبران از نسل آناناند و فرزندان من از نسل امیرالمؤمنین على .
هان مردمان! بهراستى که شیطانِ اغواگر ، آدم را با رشک ، از بهشت راند . مباد شما به على رشک ورزید که آنگاه کردههایتان نابود و گامهایتان لغزان خواهد شد .
آدم به خاطر یک اشتباه ، به زمین هبوط کرد ، حال آنکه برگزیدهى خداى عزّوجلّ بود ؛ پس چگونه خواهید بود که شما شمایید و دشمنان خدا نیز از میان شمایند .
هشدار! که با على نمىستیزد مگر شقى و سرپرستىاش را نمىپذیرد مگر رستگار پرهیزکار و به او نمىگرود مگر ایماندار بىآلایش و به خدا سوگند سورهى « والعصر » دربارهى او نازل شده است: « به نام خداوند همه مهرِ مهرورز ، به زمان سوگند که انسان در زیان است» . (والعصر / 2 - 1) مگر على که ایمان آورده و به درستى و شکیبایى آراسته است .
هان مردمان! خدا را گواه مىگیرم که پیام او را به شما رساندم و « بر فرستاده ، وظیفهاى جز بیان روشن نیست » . (عنکبوت / 18 - نور / 54)
هان مردمان! « تقوا پیشه کنید همانگونه که بایسته است و نمیرید جز با شرفِ اسلام» . (آلعمران / 102)
بخش ششم: اشاره به کارشکنی های منافقین
هان مردمان! « ایمان آورید به خدا و رسول او و نورى که » (تغابن / 8) همراهش فرود آمده « پیش از آنکه چهرهها را تباه و باژگونه کنیم ، یا چونان اصحاب روز شنبه (یهودیانى که بر خدا نیرنگ آوردند) رانده شوید» . (نساء / 47)
به خدا سوگند که مقصود خدا از این آیه ، گروهى از صحابهاند که آنان را با نام و نَسَب مىشناسم ؛ لیکن به پردهپوشى کارشان مأمورم . آنک هر کس پایهى کار خویش را مهر یا خشم على در دل قرار دهد و بداند که ارزش عمل او ، وابسته به آن است .
هان مردمان! نور از سوى خداوند عزّوجلّ در جان من ، سپس در جان علىّبن ابىطالب و آنگاه در نسلاو تا قائم مهدى - که حقّ خدا وتمامى حقّ ما را مىستاند - جاى گرفته است ؛ چرا که خداوند عزّوجلّ ما را دلیل و حجّت قرار داده بر کوتاهىکنندگان به عمد ، ستیزهگران ، ناسازگاران ، خائنان و گنهکاران و ستمگران و غاصبان از تمامى جهانیان .
هان مردمان! هشدارتان مىدهم: همانا من رسول خدایم . پیش از من نیز رسولانى آمده و سپرى شدهاند . پس آیا اگر بمیرم یا کشته شوم ، به جاهلیت برمىگردید؟ « و آنکه به قهقرا برگردد ، هرگز خدا را زیانى نخواهد رسانید و او سپاسگزاران شکیبا را پاداش خواهد داد» . (آلعمران / 144) هان! على و فرزندان من از نسل او، داراى کمال شکیبایى و سپاسگزارىاند .
هان مردمان! « اسلامتان را بر من منّت نگذارید » ؛ (حجرات / 17) و بر خدا نیز ، که اعمالتان را بیهوده و تباه خواهد کرد و او بر شما خشم خواهد گرفت و شما را به « شعلهاى از آتش و مس گداخته» (الرحمن / 35) گرفتار خواهد کرد . به یقین پروردگار شما در « کمینگاه است » . (فجر / 14)
هان مردمان! بهزودى پس از من امامانى خواهند آمد و « شما را به آتش خواهند خواند . آنان در روز رستاخیز ، تنها و بىیاور خواهند بود» . (قصص / 41)
هان مردمان! آگاه باشید که خداوند و من از آنان بیزاریم .
هان مردمان! حتماً آنان و یاران و پیروان و تابعانشان « در پستترین جایگاه آتش خواهند بود » (نساء / 145) و « چه جایگاه بدى است منزل متکبران ». (نحل / 29) هان! که آنان اصحاب صحیفهاند. اکنون هر کس در صحیفهى خود نظر کند !!
هان مردمان! اینک جانشینى خود را به عنوان امامت و وراثت به امانت به جاى مىگذارم در نسل خود تا برپایى روز رستاخیز و اکنون ، مأموریت تبلیغى خود را انجام دادم تا برهان بر هر شاهد و غایب باشد و نیز بر همهى آنان که زاده شده یا نشدهاند . « پس بایسته است ، این سخن را حاضران به غایبان و فرزنداران به فرزندان تا برپایى رستاخیز ابلاغ کنند . » و به زودى گروهى پس از من ، امامت را چپاول کرده ، با پادشاهى جابهجا کنند .
هان! خشم خدا بر غاصبان و چپاولگران و البتّه به زودى « به کار شما ، جن و انس » (الرحمن / 31) خواهد پرداخت . آنکه مىپردازد - عذاب خواهد کرد - و « شعلههاى آتش و مس گداخته بر سر شما ریخته خواهد شد و در آن هنگام هرگز یارى نمىشوید » . (الرحمن / 35)
هان مردمان! همانا خداوند عزّوجلّ شما را به خود رها نخواهد کرد « تا ناپاک را از پاک جدا کند و هر آینه خداوند شما را بر غیب آگاه نمىسازد » . (آلعمران / 179)
هان مردمان! هیچ سرزمینى نیست مگر اینکه خداوند به خاطر تکذیب اهل آن - حق را - آن را پیش از برپایى رستاخیز نابود خواهد کرد و آن سرزمین را به امام مهدى خواهد سپرد و حتماً خداوند وعدهى خود را انجام خواهد داد .
هان مردمان! شمار فزونى از گذشتگان شما ، گمراه شدند و خداوند نابودشان کرد و همو نابودکنندهى آیندگان است . خداوند فرموده:
« آیا پیشینیان را تباه نکردیم؟ و در پس آنان ، آیندگان را نابود نساختیم؟ آرى با مجرمان این چنین کنیم . واى بر ناباوران در روز رستاخیز » . (مرسلات / 19 – 16)
هان مردمان! همانا خداوند مرا فرمان داده و بازداشته و من نیز به دستور او به على امر و نهى کردهام ؛ پس دانش امر و نهى در نزد على است . فرمان او را بشنوید تا سلامت مانید و اطاعتش کنید تا هدایت شوید و از آنچه باز مىدارد ، خوددارى کنید تا راه یابید و به سوى مقصد او حرکت کنید « و هرگز راههاى پراکنده ، شما را از راه او بازندارد » . (انعام / 153)
بخش هفتم: پیروان اهل بیت علیهم السلام و دشمنان ایشان
هان مردمان! خداوند را صراط مستقیم منم که فرمان به پیروى آن داده و سپس على و آنگاه فرزندانم از نسل او ، پیشوایان هدایتاند که به راستى و درستى راه مىبرند « و با حق دادگرى مىکنند » . (اعراف / 159) سپس چنین خواند:
«به نام خداوند همه مهرِ مهرورز»
«تمامى ستایشها ویژهى پروردگار جهانیان است . همو که به همهى آفرینش مهر مىورزد و به ویژگان ، مهر ویژه دارد . فرمانرواى روز جزاست . خداوندا! تنها تو را مىپرستیم و تنها از تو یارى مىجوییم . ما را به صراط مستقیم راهنمایى کن .
راه آنان که بر ایشان منّت نهاده ، نعمتشان بخشیدى ؛ نه راه خشمشدگان و نه راه گمراهان! » (حمد / 7 – 1)
و آنگاه ادامه داد: این سوره دربارهى من نزول یافته و به خدا سوگند شامل امامان است و به آنان اختصاص یافته . آناناند اولیاى خدا که « ترس و اندوهى برایشان نباشد » . (یونس / 62) هان! « همانا حزب الاهى چیره خواهد بود ». (مائده / 56)
هان! ستیزندگانِ آنان گمراه و نابخرد و همکاران شیاطیناند که « براى گمراهى مردمان ، سخنان بیهوده را به یکدیگر مىرسانند » . (انعام / 112)
هشدار! خداوند در کتاب خود از دوستان امامان چنین یاد کرده:
«(اى پیامبر ما!) نمىیابى ایمان آورندگان به خدا و روز بازپسین را که ستیزهگرانِ خدا و رسول او را دوست بدارند ؛ گرچه پدران ،فرزندان ، برادران و خویشانشان باشند . خداوند ایمان را در دلهایشان تثبیت فرموده و با روحى از سوى خود ، ایشان را تأیید نمود و آنان را جاودانه در بهشتهایى درخواهد آورد که از زیر درختان آنها ، نهرها جارى است . خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند . هماناناند حزب خدا . هشدار که حزب الاهى رستگاراناند » . (مجادله/ 22)
هان! دوستداران امامان، مؤمنانى هستند که خداوند عزّوجلّ چنین توصیف فرموده: « آنان که ایمان آورده ، باور خود را به شرک نیالودهاند؛ پس ایشان در اماناند و راه یافتگان » . (انعام / 82)
هشدار! یاران پیشوایان به باور رسیدگاناند و « دور از تردید و انکار » . (حجرات / 15)
هشدار! ایشان با آرامش و سلامت به بهشت درخواهند شد . « و فرشتگان ، با رفاه و تسلیم آنان را پذیرفته » (انبیاء / 103) مىگویند: « درود بر شمایان، اکنون پاکیزه شدهاید! در بهشت ، جاودانه درآیید» (زمر / 73)
هان! بهشت پاداش دوستان امامان است که « در آن بىحساب روزى داده خواهند شد » . (غافر / 40) هشدار! دشمنان امامان « در آتش درآیند » . (نساء / 10)
هشدار! که « نالهى افروزش جهنّم را - در حالى که شعلههاى آن زبانه مىکشد - مىشنوند و زفیر (صداى بازدم) آن را درمىیابند » . (ملک / 7)
و خداوند در وصفشان فرماید: « هرگاه امّتى در جهنّم درآید، همتاى خود را نفرین کند تا آنکه تمامى آنان به یکدیگر بپیوندند ؛ پسینیان به پیشینیان گویند: پروردگارا! اینان ما را گمراه کردند ؛ پس بر آنان کیفر دو چندان از آتش فرود آور . خداوند فرماید: براى هر دو گروه ، کیفر دو چندان خواهد بود ولیکن شما نمىدانید » . (اعراف / 38)
هشدار! که خداوند دربارهى دشمنان امامان فرماید: « هر گروه از آنان که در جهنّم انداخته شوند ، نگاهبانان از آنان مىپرسند: مگر بر شما ترسانندهاى نیامد؟ گفتند: چرا! لیکن تکذیب کرده، گفتیم: خداوند خبرى نداده و شمایان نیستید مگر در گمراهى بزرگ و نیز مىگویند: اگر سخن خدا را مىشنیدیم یا اندیشه مىکردیم ، اکنون در میان اهل آتش نبودیم . پس اینان به گناه خود اعتراف نمودند ، پس دور باد دوزخیان از رحمت خدا » (ملک / 11 – 8)
هان! یاران امامان « در نهان ، از پروردگار خویش ترسانند . آمرزش و پاداش بزرگ برایشان خواهد بود » .(ملک / 12)
هان! چه بسیار راه است میان شعلههاى آتش و پاداش بزرگ .
هان مردمان! ستیزهجوى ما کسى است که خداوند او را ناستوده و نفرین فرموده و یاران و دوستان ما آناناند که خدا ایشان را ستوده و دوست مىدارد .
هان مردمان! همانا من انذارگرم و على بشارتدهنده !
هان مردمان! من بیمدهندهام و على راهنماست .
هان مردمان! من پیامبرم و على وصىّ من است .
هان مردمان! من رسولام و على ، امام و وصىّ پس از من است و پس از او امامان ، فرزندان اویند . آگاه باشید! من والد آنان و ایشان از صلب اویند .
بخش هشتم: حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف
آگاه باشید! همانا آخرین امام ، قائم مهدى ، از ماست . هان! او بر تمامى ادیان ، چیره خواهد بود . هشدار! اوست انتقامگیرندهى از ستمکاران . هشدار! اوست فتحکنندهى دژها و منهدمکنندهى آنها .
هشدار! اوست چیره بر تمامى قبایل مشرکان و رهنماى آنان .
هشدار! اوست خونخواه تمامى اولیاى خدا .
هان! همانا او یاور دین خداست .
هان! او از دریایى ژرف ، پیمانههایى افزون گیرد .
هشدار! او هر ارزشمندى را به اندازهى ارزش او و هر نادان و بىارزشى را به اندازهى نادانىاش نشاندار کند .
هان! او نیکو و برگزیدهى خداست .
هشدار! اوست میراثدار دانشها و احاطهدار بر اِدراکها .
هان! او از پروردگارش خبر دهد و نشانههاى او را برپا کند و استحکام بخشد .
هشدار! اوست بالیده و استوار .
آگاه باشید! هموست که اختیار امور جهانیان به او سپرده شده .
هان! پیشینیان از قرنها ظهور او را پیشگویى کردهاند .
هشدار! اوست حجّت پایدار و پس از او حجّتى نخواهد بود .(30) راستى و روشنایى جز با او نیست.
هان! کسى بر او پیروز نخواهد شد و ستیزندهى او ، یارى نخواهد گشت .
هشدار! او ولىّ خدا در زمین ، داور او در میان مردم و امانتدار امور آشکار و نهان است .
بخش نهم: مطرح کردن بیعت
هان مردمان! من پیام خدا را برایتان آشکار کرده، تفهیم نمودهام و این على است که پس از من، شما را آگاه مىکند .
اینک شما را مىخوانم که پس از پایان خطبه، براى انجام بیعت با او و اقرار به امامتش، با من و سپس با او دست دهید .
هشدار! من با خدا بیعت کردهام و على با من پیمان بسته است و اکنون از سوى خداى عزّوجلّ بر امامت او از شمایان پیمان مىگیرم .
« (اى پیامبر!) آنانکه با تو بیعت کنند، هر آینه با خدا بیعت کردهاند . دست خدا بر فراز دست آنان است و آنکس که بیعت شکند ، به زیان خود شکسته و خداوند آن را که بر پیمان الاهى وفادار باشد ، پاداش بزرگى خواهد داد » .(فتح / 10)
بخش دهم: حلال و حرام، واجبات و محرمات
هان مردمان! همانا حج و عمره از شعایر و آداب خدایى است . « پس زایران خانهى خدا و عمرهکنندگان بر صفا و مروه بسیار طواف کنند و آنکس که در انجام کار خیر ، فرمانبردارى کند حتماً خداوند سپاسگزار داناست » . (بقره / 158)
هان مردمان! در خانهى خدا حج به جاى آورید ؛ هیچ خاندانى داخل آن نشد مگر بىنیاز شد و مژده گرفت و آنکه روى از آن برتافت ، بىبهره و نیازمند گشت .
هان مردمان! مؤمنى در موقف (عرفات و مشعر و منا) نماند مگر اینکه خداوند گناهان گذشتهى او را آمرزید . پس بایسته است که پس از پایان اعمال حج (با پاکى) کار خود را از سر گیرد .
هان مردمان! حاجیان از سوى خداوند کمک شده و هزینههاى سفرشان جاىگزین خواهد شد و البتّه، خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد فرمود .
هان مردمان! خانهى خدا را با دین کامل و ژرفاى دانش دیدار کنید و از زیارتگاهها جز با توبه و بازایستادن (از گناهان) برنگردید .
هان مردمان! نماز را بهپا دارید و زکات پردازید ؛ همانسان که خداوند عزّوجلّ امر فرموده است . پس اگر زمان بر شما دراز شد و کوتاهى کردید و یا از یاد بردید ، على صاحب اختیار و تبیینکنندهى بر شماست . همو که خداوند عزّوجلّ پس از من ، او را امانتدار خویش در میان آفریدگان نهاده است .
او از من و من از اویم . همانا او و جانشینانش از فرزندان من به پرسشهایتان پاسخ داده، آنچه را نمىدانید ، به شما مىآموزند .
هان! روا و ناروا بیش از آن است که آنها را شمارش کرده ، یکباره به روا فرمان دهم و از ناروا باز دارم ؛ از این روى مأمورم که از شما پیمان بگیرم که دست دردست من نهید در پذیرش آنچه از سوى خداوند عزّوجلّ دربارهى على امیرمؤمنان آوردهام و دربارهى اوصیاى پس از او که از من و اویند . این امامت در میان آنان پایدار است و فرجام آنان ، مهدى است و استوارى پیشوایى تا روزى است که او با خداوندِ قدر و قضا دیدار کند (قیامت).
هان مردمان! شمایان را به هر روا و ناروا (حلال و حرام) رهنمایى کردم و از آن برنمىگردم . هان! آنها را یاد آورید و نگه دارید و یکدیگر را به آن توصیه کنید و احکام خدا را دگرگون نسازید .
هشدار! دوباره یاد مىآورم: هان! نماز به پا دارید و زکات بپردازید و به معروف فرمان دهید و از منکر بازدارید . هشدار! برترین بخش امر به معروف این است که به گفتهى من - دربارهى امامت و ولایت على و فرزندان او - برسید و سخنم را به دیگران برسانید و غایبان را به پذیرش فرمان من توصیه کنید و آنان را از ناسازگارى با من بازدارید که این سخنان ، فرمان خدا و من است .
(هان!) هیچ امر به معروف و نهى از منکرى جز با امام معصوم تحقّق و کمال نمىیابد .
هان مردمان! قرآن بر شما روشن مىکند که امامان پس از على ، فرزندان اویند و من به شما معرّفى کردم که آنان از او و از مناند ؛ چرا که خداوند در کتاب خود مىگوید: « امامت را فرمانى پایدار در نسل او قرار داد » (زخرف / 28) و من نیز گفتهام: « مادام که به آن دو - قرآن و امامان - تمسّک کنید ، گمراه نخواهید شد . »
هان مردمان! پرهیزکارى! پرهیزکارى! از سختى رستخیز بپرهیزید ؛ آنسان که خداوند عزّوجلّ فرموده: « البتّه زمینلرزهى رستاخیز ، حادثهاى بزرگ است » (حج / 1)
یاد آورید مرگ و قیامت را ، حساب و ترازوها (براى توزین اعمال) را ، محاسبهى در برابر پروردگار جهانیان و پاداش و کیفر را .
پس آنکه نیکى کرد ، پاداش گیرد و آنکه بدى کرد ، بهرهاى از بهشت نخواهد برد .
بخش یازدهم: بیعت گرفتن رسمی
هان مردمان! شمار شما بیش از آن است که در یک زمان با یک دست ، با من بیعت کنید ؛
از این روى خداوند عزّوجلّ دستور فرموده که از شما اقرار زبانى گیرم و پیمان سرپرستى على امیرالمؤمنین را محکم کنم و نیز بر امامان پس از او که از نسل من و اویند ؛ چرا که گفتم: فرزندانم از نسل اویند .
پس همگان بگویید: « البتّه که سخنان تو را شنیده ، پیروى مىکنیم و از آن خشنود و بر آن گردن گذاریم و بر آنچه از سوى پروردگارمان و پروردگار تو در امامت اماممان على امیرالمؤمنین و دیگر امامان - از صلب او - به ما ابلاغ کردى ، با تو پیمان مىبندیم ؛ پیمانى با دل و با جان و با زبان و دستانمان .
با این پیمان زندهایم و با آن خواهیم مرد و با این اعتقاد برانگیخته مىشویم و هرگز آن را دگرگون نکرده ، شکّ و انکار نخواهیم داشت و هرگز از عهد خود برنگشته ، پیمان نشکنیم .
(اى رسول خدا!) ما را به فرمان خدا پند دادى دربارهى على امیرمؤمنان و امامان پس از او ، فرزندانت از نسل او ، حسن و حسین و پیشوایان پس از آن دو که خداوند برپایشان کرده . اینک براى آنان عهد و پیمان از ما گرفته شد ، از دلها و جانها و زبانها و درونها و از دستانمان . هر کس توانست با دست ، وگرنه با زبان بیعت نمود .
دیگر پیمان نخواهیم شکست و خداوند دگرگونى از ما نبیند و از این پس فرمان تو را به نزدیک و دور از فرزندان و خویشان خواهیم رساند و خداوند را بر آن گواه گیریم و او بر گواهى کافى است و تو نیز بر ما گواه باش . »
هان مردمان! اکنون چه مىگویید؟
البتّه خداوند هر صدایى را مىشنود و بر اسرار دلها آگاه است .
«هر آنکس که هدایت پذیرد ، به خیر خویش پذیرفته و آنکه گمراه شد ، به زیان خود رفته » .
(زمر / 41) و آنکس که بیعت کند ، حتماً با خداوند پیمان بسته که « دست خدا بالاى دست
آنهاست» .(فتح / 10)
هان مردمان! آنک با خداوند بیعت کنید و با من پیمان ببندید و با على امیرمؤمنان و حسن و حسین و با امامان از نسل آنان که پس از ایشان خواهند بود . امامانى که فرمانى پایدار در دنیا و آخرتاند . خداوند مکّاران را تباه مىکند و به باوفایان ، مهر مىورزد . « هر کس پیمان شکند ، البتّه به زیان خود گام نهاده و آنکه بر عهدش پابرجا ماند ، به زودى خدا او را پاداش بزرگى خواهد داد » . (فتح / 10)
هان مردمان! بگویید هر آنچه به شما گفتم و به على با لقب « امیرالمؤمنین » سلام کنید و اکنون بگویید: « شنیدیم و فرمان مىبریم . پروردگارا! آمرزشت خواهیم و به سوى توست بازگشت» . (بقره / 285)و بگویید: « تمام ستایش و سپاس ، خدایى راست که ما را به این راه هدایت فرمود وگرنه راه نمىیافتیم و البتّه فرستادگان پروردگارمان به درستى آمدهاند » . (اعراف / 43)
هان مردمان! برترىهاى علىّبن ابىطالب نزد خداوند عزّوجلّ - که در قرآن نازل فرموده - بیش از آن است که من یکباره برشمارم ؛ پس هر کس از مقامات او خبر داد و آنها را شناخت ، او را باور کنید .
هان مردمان! « فرمانبردار از خدا و فرستادهى او» (احزاب / 71) و از على و امامان که نام بردم ، « به رستگارى بزرگى دست یافته است » . (احزاب / 71)
هان مردمان! سبقتجویان به بیعت و پیمان و سرپرستى او و سلامکنندگان بر او با لقب « امیرالمؤمنین » ، رستگاراناند و در بهشتهاى پربهره خواهند بود .
هان مردمان! آنچه خدا را خشنود مىکند بگویید و اگر شما و تمامى زمینیان کفران ورزند ، « خدا را زیانى نخواهد رسید » . (آلعمران / 144)
خداوندا! بیامرز ایمانآورندگان به آنچه را ادا کرده و فرمان دادم و بر انکارکنندگان کافر ، خشم گیر! والحمدللَّه ربّ العالمین .
بسیار زیبا
Ashare-ahlebeit.rzb.ir
ازشب میلاد تو این گونه حاصل می شود
ماه روز اوّل ذی القعده کامل می شود
بارها سر در می آرد از شب میلاد تو
تا که جبرائیل از خورشید غافل می شود
گوئیا شأن نزولش می شود ایران ما
هرچه بر "موسی بن جعفر" سوره نازل می شود
پای او "شاه چراغ" و دست ها "عبدالعظیم"
چشم ایران چون که مشهدگشت ، قم دل می شود
خاک مشهد نسخه ی ایرانی کرب و بلاست
حضرت معصومه زینب را معادل می شود
هرچه قابل تر در این مجموعه ناقابل تر است
هرچه ناقابل در این مجموعه قابل می شود
هرکسی از خویش داخل گشت خارج می شود
هرکسی از خویش خارج گشت داخل می شود
هرکسی در شهر عاقل گشت عاشق هم نشد
هرکسی در صحن عاشق گشت عاقل می شود
رتبه ها بر عکس دنیا می دهد اینجا جواب
شاه با ترفیع در صحن تو سائل می شود
در حریمت شعر گفتن کار خود را می کند
"شاطر عباس قمی" هم گاه "دعبل "می شود
اشک وقتی واقعی شد در حرم هم سرگرفت
پس به جای مُهر پیشانی من گل می شود
هر کسی طرز ارادت را به تو توضیح داد
صاحب یک جلد توضیح المسائل می شود
گوشه ای از لطف پنهان تو که معلوم نیست
گوشه ای از لطف معلوم تو "فاضل" می شود
تاچهل شهر مجاور وسعت اکرام توست
پس من همسایه ات را نیز شامل می شود
مشکلات سختم آسان شد ولی کاری بکن
دل بریدن از تو دارد باز مشکل می شود
شاعر:مهدی رحیمی
بنداول
آید از عرش و سما
صدمبارک مرحبا
آمده زهرای ثانی
تهنیت بر عاشقا
🍃🌸🍃
میبرد دل از تمام زائرا
صحن آیینه و ایوون طلا
🍃🌸🍃
دلها عاشق و شیدا
آمد معصومهء موسی
مجنون او شده لیلا
🌱🌱🌱
ای محبان مرحبا
آمده روح دعا ۲
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
بنددوم
مضجعت بی بی به برای قم کمال رفعت است
بهر ما هم جود و عزت هم عطا و رحمت است
🍃🌺🍃
سفره ی خوان تو بس گسترده است
حاتم طائی ز تو شرمنده است
🍃🌺🍃
برقم تونوری و شوکت
داری به شیعه عنایت
بر ما تو ولی نعمت
🌱🌱🌱
ای محبان مرحبا
آمده روح دعا ۳
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
بندسوم
میروم پای پیاده با امیدی بیکران
از حریمی قدسیه معصومه سمت جمکران
🍃🌸🍃
میشود از جمکران مرغ دلم مشهد روان
ضامن آهو دهد کرببلایم بی امان
🍃🌸🍃
صحنت بی بی صفا داره
عشق و شور و نوا داره
عطر کرببلا داره
🌱🌱🌱
یاحسین مولا حسین
جانم حسین جانم حسین
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــ ـ ـ ـ ـ
حضرت معصومه یک دختر پر از احساس بود
خواهر شمس الشموس و کوهی از الماس بود
او برای شیعیان مانند زهرای بتول
عطر او همچون شمیم غنچه های یاس بود
حضرت معصومه چون دُری میان شهر قم
نایب زهرا در ایران بین خلق الناس بود
سرود بمناسبت
میلادیه فاطمه ثانی حضرت معصومه سلام الله علیها🌸
بند اول
منی که از تولدم
تو شهر قم بزرگ شدم
ز کودکی تا بحالا
ثنا گوی شما شدم
🌱🌱🌱
تو نور چشم حیدری
تو دخت پاک کوثری
سلاله ی پیمبری
زهرای مکرری
🎊🎉🎊
اون حرمی که مدینه میگن یه روزی شده گم
پیدا شده آی عاشقا مضجع او تو شهر قم
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
بنددوم
همره با کبوترا
تو صحن آقامون رضا
پر میگیره زائر تو
بی بی میره تا کربلا
🌱🌱🌱
ای بنت زهرای بتول
فاطمه ی آل رسول
ز کج روی کردم عدول
بی بی نما مرا قبول
🎊🎉🎊
عطر مدینه میرسه ازحرم قم بخدا
کاشکی نشم از در این معبد ومبخونه جدا
🍃🌷🍃
اخت الرضا خوش آمدی
🍃🌷🍃
بندسوم
رو سینه ی من از ازل نام تو را خدا نوشت
طعنه زده حریم قم به کل جنت و بهشت
🌱🌱🌱
شفیعه ی محشر تویی
نایبه ی مادر تویی
فاطمه و کوثر تویی
معصومه ی اطهر تویی
🎊🎉🎊
تو مشهد و تو شهر قم آیینه بندونی شده
دهه ی عشق و عاشقی دوباره مهمونی شده
🍃🌷🍃
اخت الرضا خوش آمدی
🍃🌷
تعداد صفحات : 48
معـــرفـــــت
سيد ابوبکر بن شهاب علوي حسيني حضرمي، نسب او به امام جعفر صادق عليه السلام مي رسد. او به سال 1262 ه. ق در قريه اي از بلاد حضرموت متولد شده و به سال 1341 ه. ق در حيدر آباد دکن از بلاد هند وفات يافته است.
نام عطيه، همواره در کنار نام جابر بن عبدالله انصاري مطرح مي شود که با هم پس ازشهادت امام حسين «ع » در اربعين اول به زيارت قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابينا شده بود، عطيه او را در اين زيارت همراهي مي کرد.بنا به برخي نقلها، هنگام بازگشت اهل بيت از سفر شام، در کربلا با جابر و عطيه برخورد کردند.عطية بن سعد بن جناده عوفي، از رجال علم و حديث شيعه بود.وي در زمان خلافت امير المؤمنين «ع » در کوفه به دنيا آمد.نام عطيه، به پيشنهاد آن حضرت بر وي نهاده شد.او از راويان موثق شيعه بود که حتي در کتب رجالي اهل سنت هم توثيق شده است.وي به جرم تشيع و هواداري علي «ع » از سوي حجاج بن يوسف تحت تعقيب بود و به فارس گريخت.به دستور حجاج، او را گرفتند و چون حاضر نشد علي عليه السلام را لعن کند، چهار صد تازيانه بر بدنش زدند و موي سر و ريش او را تراشيدند. از آن پس به خراسان رفت و پس از مدتي به کوفه بازگشت.در کوفه بود تا در سال 111 هجري در گذشت.
او از طايفه ازد، ساکن کوفه و مردي ميان سال بوده است.او از نيکان و شجاعان، و زهاد و عباد و مجاهدين شيعيان محسوب مي شد.عبدالله چشم چپش را در جنگ صفين و چشم راستش را در جنگ جمل از دست داده بود و هميشه در مسجد اعظم کوفه عبادت مي کرد.طبق نقل تواريخ، بعد از شهادت امام حسين عليه السلام و مسلط شدن ابن زياد بر کوفه، طرفداران اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قلع و قمع شدند و ابن زياد، با کمال جسارت، روي منبر مسجد کوفه به اميرمؤمنان و فرزندان او عليهم السلام اهانت مي کرد که با عکس العمل شديد مردم، از جمله عبدالله بن عفيف روبرو شد که به فرمان ابن زياد به شهادت رسيد.