حبیب ابن مظاهر علیه السلام(نوحه)
حبیب کربلا، یا بن المظاهر
مست جام بلا، یابن المظاهر
انت حبیبی یار غریبی
اهلاً و مرحبا، یابن المظاهر!
کردی حمایت از آل پیمبر
اجرت با مادرم زهرای اطهر
یار ولایت پیر هدایت
اهلاً و مرحبا، یابن المظاهر!
من محبوب خدا، تویی حبیبم
در دشت کربلا بنگر غریبم
بیت امام گوید سلامت
اهلاً و مرحبا، یابن المظاهر!
تو از سعادتت بودی حسینی
پیش از ولادتت بودی حسینی
اگر چه پیری مانند شیری
اهلاً و مرحبا، یابن المظاهر!
بر نی رود سر از تن جدایت
زینب در خیمه ها گوید دعایت
تو یار مایی غمخوار مایی
اهلاً و مرحبا، یابن المظاهر!
روز بی کسی و غمخواری ما
از کوفه آمدی بر یاری ما
پیر محبت سرباز عترت
اهلاً و مرحبا، یابن المظاهر!
شهادت از ازل بود آرزویت
خون پیشانیت شد آبرویت
گشتی خدایی حق را فدایی
اهلاً و مرحبا، یابن المظاهر!
"غلامرضا سازگار"
قطعه و مفرد
دل عاشق
در كربلا ريختهام پاي شقايق
دارايي خود موي سفيد و دلِ عاشق
رباعي و دوبيتي
ازل
در عرصه ي عاشقي شدم چيره و ماهر
گشتم ز غم دار فنا طيب و طاهر
معشوق من از روز ازل بود حسينم
قربان حسين هستم و فرزند مظاهر
اشعار عروضي
جواني
من جواني مي كنم بر سر كوي حسين
زندگاني مي كنم با خم موي حسين
دل به دريا مي زنم همچو مرغان هوا
قهرماني مي كنم بر فرا روي حسين
نام من باشد حبيب و عبدِ پيرِ داورم
خورده ام پيمانه اي از سر جوي حسين
تير و تيغِ دشمنان كي هلاكم مي كند
مي كُشد آخر مرا طاقِ ابروي حسين
جان بگيرم دم به دم دشمنان كوبم به هم
قوتي بر جان دهد لحظه اي بوي حسين
در ميان كوفيان قلبِ پيرم مانده بود
شد جواني حاصلم آمدم سوي حسين
من كه مجنون مي شوم از نگاه دلبرم
روي چشم مي نهم تار گيسوي حسين
عاشق
گر چه پيرم عاشقت هستم حسين
من ز جامِ عشقِ تو مستم حسين
در ركابت جانفشاني مي كنم
وقتِ پيري هم جواني مي كنم
همچو قلب تو غريبم يا حسين
عاشقت هستم حبيبم يا حسين
عشق خود در دل پديد آورده ام
نزد تو موي سپيد آورده ام
دم به دم زينب سلامم مي دهد
شهد عشقت را به كامم مي دهد
آمدم تا من شوم مهمان تو
تا شود جان و تنم قربان تو
يا حسين اي حضرت عشقِ حبيب
بر جميع غصه هايم شو طبيب
يا حسين پيرم ولي هستم دلير
از ازل بودم به چشمانت اسير
يا حسين ذكرِ لبم نام تو است
آهوي وحشيِ دل رامِ تو است
يا حسين اكنون تو فرمانم بده
يا حبيبي اذن ميدانم بده
يا حسين گويم بدون واهمه
مي روم اكنون به نزدِ فاطمه
يا حسين ميرِ شهامت گشته ام
تشنه ي وقتِ شهادت گشته ام
يا حسين بن علي روحي فداك
من حبيبم سينه چاكِ سينه چاك
با نگاهت قهرمانم كرده اي
پير بودم تو جوانم كرده اي
اشعار نو
در حال آماده سازي ...
ذكر و سرود
اميد
مرا محبت كرده پيرم
من از حسين قوّت بگيرم
كه بي حسينم من بميرم (2)
بقاء جانِ من حسينه
روح و روانِ من حسينه
مولانا يا حسين طبيبِ قلبم حبيبِ قلبم (3)
بجنگم اكنون چون جوانان
يورش برم چون پهلوانان
فدا كنم جان بهر جانان (2)
دلم جوان شد از نگارم
به پاي عشقش جان سپارم
مولانا يا حسين طبيبِ قلبم حبيبِ قلبم (3)
اگر چه پيرم يا حسين جان
ولي دليرم يا حسين جان
تويي اميرم يا حسين جان
گرچه سپيد است موي پيري
پر از اميد است كوي پيري
مولانا يا حسين طبيبِ قلبم حبيبِ قلبم (3)
سلام
صحراي كربلا گشته مناي من
زينب به زمزمه دارد نداي من
زينب كند سلام
خوانده مرا به نام
مولاي من حسين
مولاي من حسين (4)
در روز محشرم هر دو اميدِ من
باشد محاسن و موي سپيدِ من
چشمم به سوي تو
قربانِ روي تو
مولاي من حسين
مولاي من حسين (4)
فرمان بده حسين تا جان فدا
در سنِ پيري ام محشر به پا كنم
هستم حبيبِ تو
يارِ غريبِ تو
مولاي من حسين
مولاي من حسين (4)
شور و بحر طويل