loading...
اشعار اهل بیت (ع)

روضه های زمین کربلا

 


 

من پاره‌ای از پیکر عرش خدایم

 

مــن کعبــه اهـل ولایم، کربلایم

 

خاکم ولی آغشته با خون حسینم

 

تا صبح روز حشر، مدیون حسینم

 

از روز اول خون آدم ریخت در من

 

دریای اشک از چشم عالم ریخت در من

 

از قلب من باب بلاها گشت مفتوح

 

می‌خواست در من غرق گردد کشتی نوح

 

در مـن خلیل الله پایش خورد بر سنگ

 

از خون پاکش این زمین را کرد گلرنگ

 

مـن در فـراتم اشـک اسمـاعیل دارم

 

مـن سایه‌بـان از بـال جبـراییل دارم

 

مـن انبیـا را شاهــدِ زخـمِ بلایـم

 

من یک جهان کرب و بلایم: کربلایم

 

تا بر حسین آغوش خود را باز کردم

 

از کعبه دل بـردم، بـه جنت ناز کردم

 

از اول خلقت کـه حـق بخشید بودم

 

آغوش خود بر یوسف زهـرا گشودم

 

بـا خاک خـود درمـان درد عـالمیْنم

 

خـاکم مپنداریـد، مـن شهـر حسینـم

 

مـن در درون، هجده بهشتِ یاس دارم

 

مـن در کنــار علقمـه، عبــاس دارم

 

مـن دور هفتـاد و دو لالـه پر گشودم

 

آغوش خـود را بـر علی‌اصغر گشودم

 

در مـن فـروغ حق تعــالی را ببینیــد

 

خــورشید زهــرا، مــاه لیلا را ببینید

 

در مـن عـلی‌اکبر ز زخــم بی‌شماره

 

شد مثل تسبیحی که بندش گشته پاره

 

مـن روضـۀ گـل‌های بی‌خـار حسینم

 

تـا صبـح مـحشر میهمــان‌دار حسینم

 

مهمـان مـن بینِ دو دریا تشنه جان داد

 

لب‌های خشکش را به هر نسلی نشان داد

 

مهمـان مـن بـا لـحن شیرین با حلاوت

 

می‌کـرد نـوک نیـزه‌ها قـرآن تــلاوت

 

مهمـان مـن چـون بسمل بی‌بال گردید

 

مانند قـرآن حرمتش پامال گردید

 

مهمان من در سینه دارد داغ یاران

 

دردا که شد با داغ یاران سنگ باران

 

مهمان من جز زخم در پیکر ندارد

 

مهمان من بـر پیکر خود سر ندارد

 

مهمـان من بزم عزا را دوست دارد

 

مهمان من اشک شما را دوست دارد

 

مهمان مـن بـر امت جدش دعا کرد

 

خون گلوی خویش را وقف شما کرد

 

مهمان مـن سـر در ره اسلام داده

 

از حلق خونین بـر شما پیغام داده

 

مهمان من زخمش لباسش بود بر تن

 

پیراهنش را هم به غارت برد دشمن

 

وقتی ز رگ‌های بریده خون فشانده

 

اول ســلامِ شیعیــانش را رسانده

 

فرمود چون نوشید آب سرد، یاران

 

بر من بریزید اشک چون ابر بهاران

 

"میثم" اگر چون آب در آتش بجوشد

 

حاشا کـه بی ذکـرِ حسین، آبی بنوشد

------------------------------------------------------
غلامرضا سازگار
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    توی اینترنت دنبال چی میگردی ؟
    نظرت راجع به این وبسایت چیه ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 478
  • کل نظرات : 72
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 165
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 295
  • باردید دیروز : 86
  • گوگل امروز : 9
  • گوگل دیروز : 12
  • بازدید هفته : 381
  • بازدید ماه : 688
  • بازدید سال : 18,760
  • بازدید کلی : 656,149
  • کدهای اختصاصی
    ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
    معرفت

    معـــرفـــــت


    ابوبكر حسيني

    سيد ابوبکر بن شهاب علوي حسيني حضرمي، نسب او به امام جعفر صادق عليه السلام مي رسد. او به سال 1262 ه. ق در قريه اي از بلاد حضرموت متولد شده و به سال 1341 ه. ق در حيدر آباد دکن از بلاد هند وفات يافته است.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عطية بن سعد بن جناده ي عوفي

    نام عطيه، همواره در کنار نام جابر بن عبدالله انصاري مطرح مي شود که با هم پس ازشهادت امام حسين «ع » در اربعين اول به زيارت قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابينا شده بود، عطيه او را در اين زيارت همراهي مي کرد.بنا به برخي نقلها، هنگام بازگشت اهل بيت از سفر شام، در کربلا با جابر و عطيه برخورد کردند.عطية بن سعد بن جناده عوفي، از رجال علم و حديث شيعه بود.وي در زمان خلافت امير المؤمنين «ع » در کوفه به دنيا آمد.نام عطيه، به پيشنهاد آن حضرت بر وي نهاده شد.او از راويان موثق شيعه بود که حتي در کتب رجالي اهل سنت هم توثيق شده است.وي به جرم تشيع و هواداري علي «ع » از سوي حجاج بن يوسف تحت تعقيب بود و به فارس گريخت.به دستور حجاج، او را گرفتند و چون حاضر نشد علي عليه السلام را لعن کند، چهار صد تازيانه بر بدنش زدند و موي سر و ريش او را تراشيدند. از آن پس به خراسان رفت و پس از مدتي به کوفه بازگشت.در کوفه بود تا در سال 111 هجري در گذشت.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    قرينته النوائب

    همدم و همراه با مصيبتها. از القاب شريفه ي حضرت زينب سلام الله عليهاست.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عبدالله بن عفيف ازدي

    او از طايفه ازد، ساکن کوفه و مردي ميان سال بوده است.او از نيکان و شجاعان، و زهاد و عباد و مجاهدين شيعيان محسوب مي شد.عبدالله چشم چپش را در جنگ صفين و چشم راستش را در جنگ جمل از دست داده بود و هميشه در مسجد اعظم کوفه عبادت مي کرد.طبق نقل تواريخ، بعد از شهادت امام حسين عليه السلام و مسلط شدن ابن زياد بر کوفه، طرفداران اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قلع و قمع شدند و ابن زياد، با کمال جسارت، روي منبر مسجد کوفه به اميرمؤمنان و فرزندان او عليهم السلام اهانت مي کرد که با عکس العمل شديد مردم، از جمله عبدالله بن عفيف روبرو شد که به فرمان ابن زياد به شهادت رسيد.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا
     
    دانشنامه عاشورا