loading...
اشعار اهل بیت (ع)

 

عزیز فاطمه بر درگه عفت سرآوردم

گناهی از تمام کوه ها سنگین تر آوردم

به جای دست گل با دست خالی آمدم اما

دلی صد پاره تر از لاله های پرپ آوردم

نشد تا از فرات آب آورم از بحر طفلانت

ولی بر هنجر خشکیده ات چشم تر آوردم

غبارم کن به بادم ده مرا دور سرت گردان

فدایم کن که در میدان ایثارت سرآوردم

سرشک خجلت از چشمم چو باران بر زمین ریزد

زبان عزر خواهی بر علی یه اکبر آوردم

همین ساعت که بر من یک نظر از لطف افکندی

به خود بالیدمو مانند فطرس پر درآوردم

بده عزنم که خم گردم ببوسم دست عباست

که روی عجز بر آن یادگار حیدر آوردم

چه غم گر جرم من از کوه سنگین تر بود آقا

که سر بر آستان اطرت پیغمبر آوردم

--

آمدم بر آستانت سر نهم سامان بگیرم

دل دهم دلبر بیابم جان دهم جانا بگیرم

آمدم در کربلایت تا کنم جان را فدایت

بگذرم زین دار فانی عمر جاویدان بگیرم

آمدم پایت ببوسم تا مگر دستم بگیری

آمدم دردم بگویم وز کفت درمان بگیرم

از حضورت شرمسارم ان قدر امیدوارم

کز عطایت می توانم بخشش عصیان بگیرم

میهمان بودی تو ای دل من برویت راه بستم

ون ندانستم نباید راه بر مهمان بگیرم

دست رد بر سینه ام نگذارو بگذر از گناهم

تا به راحت سینه را در معرض پیکتن بگیرم

 

 

 

 

 

--

تو سروی بر عالم یا مولا من سر به زیرم

آرزو دارم از خجالت اینجا بمیرم

گریانمو نالانم من حر پشیمانم

مولا حسین جانم

ای همه ی هستم عشقت هستم گرفته

ای یوسف زهرا مادرت دستم گرفته

گریانمو نالانم من حر پشیمانم

مولا حسین جانم

 

 

--

آمدم تا سر نهم بر خاک پایت یا حسین

جان خود سازم به قربان وفایت یا حسین

آمدم سوی تو ای مولای من عبد ذلیل

بنگر جلوئی تا ازعطایت یا حسین

آمدم همچو گایان بر در احسان تو

کن نظر شاهادر انی م بر گدایت یاحسین

--

من آن حر گنهکار تو هستم

که اول به رویت راه بستم

عطا دیدم خطا کردم خدارا

نمک خورم نمکدانرا شکستم

خاداند ببخشی یا نبخشی

ز فعل خویش تن شرمنده هستم

از آن روزی که من ره بر تو بستم

لزهرا و زینب را شکستم

ز پاافتادم از بار گناهم

بگیر ای زاده ی زهرا تو دستم

به جان زینبت از در مرانم

که در کویت به امیدی نشستم

نه من حرم نهسردار سپاهم

غلام و جاننثار اکبر هستم

کرامت بین که بااین رو سیاهی

ز جام عشق خود کردی تو مستم

همان آغاز ره بری دلم را

خااند که ممنون تو هستم

---

حرم ای میوه ی قلب زهرا

به ابی انت و امی یا مولا

یا مجیبالدعوات-سروجانم به فدات

یا حبیبی یا حسین

خجلم از تو و از اهل حرم

آمدم پیش تو ای بحر کرم

قبله ام روی تو شد کعبه ام کوی تو شد

یا حبیبی یا حسین

آمدم من به امید کرمت

سر من باد فدای قدمت

روسویت آوردم که فدایت گردم

یا حبیبی یا حسین

من گنهکارو پشیمان هستم

من همانم که راهت بستم

گرنبخشی گنهم-پیش حق رو سیهم

یا حبیبی یا حسین

یا حسین این منو این بار گناه

این تو و لطف تو ای ثارالله

روسیاه آمده ام به پناه آمده ام

یا حبیبی یا حسین

گرنبخشی گنهم را چه کنم

پیش پیغمبرو زهرا چه کنم

من فدایی شده ام کربلایی شده ام

یا حبیبی یا حسین

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    توی اینترنت دنبال چی میگردی ؟
    نظرت راجع به این وبسایت چیه ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 478
  • کل نظرات : 72
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 347
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 734
  • باردید دیروز : 86
  • گوگل امروز : 15
  • گوگل دیروز : 12
  • بازدید هفته : 820
  • بازدید ماه : 1,127
  • بازدید سال : 19,199
  • بازدید کلی : 656,588
  • کدهای اختصاصی
    ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
    معرفت

    معـــرفـــــت


    ابوبكر حسيني

    سيد ابوبکر بن شهاب علوي حسيني حضرمي، نسب او به امام جعفر صادق عليه السلام مي رسد. او به سال 1262 ه. ق در قريه اي از بلاد حضرموت متولد شده و به سال 1341 ه. ق در حيدر آباد دکن از بلاد هند وفات يافته است.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عطية بن سعد بن جناده ي عوفي

    نام عطيه، همواره در کنار نام جابر بن عبدالله انصاري مطرح مي شود که با هم پس ازشهادت امام حسين «ع » در اربعين اول به زيارت قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابينا شده بود، عطيه او را در اين زيارت همراهي مي کرد.بنا به برخي نقلها، هنگام بازگشت اهل بيت از سفر شام، در کربلا با جابر و عطيه برخورد کردند.عطية بن سعد بن جناده عوفي، از رجال علم و حديث شيعه بود.وي در زمان خلافت امير المؤمنين «ع » در کوفه به دنيا آمد.نام عطيه، به پيشنهاد آن حضرت بر وي نهاده شد.او از راويان موثق شيعه بود که حتي در کتب رجالي اهل سنت هم توثيق شده است.وي به جرم تشيع و هواداري علي «ع » از سوي حجاج بن يوسف تحت تعقيب بود و به فارس گريخت.به دستور حجاج، او را گرفتند و چون حاضر نشد علي عليه السلام را لعن کند، چهار صد تازيانه بر بدنش زدند و موي سر و ريش او را تراشيدند. از آن پس به خراسان رفت و پس از مدتي به کوفه بازگشت.در کوفه بود تا در سال 111 هجري در گذشت.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    قرينته النوائب

    همدم و همراه با مصيبتها. از القاب شريفه ي حضرت زينب سلام الله عليهاست.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عبدالله بن عفيف ازدي

    او از طايفه ازد، ساکن کوفه و مردي ميان سال بوده است.او از نيکان و شجاعان، و زهاد و عباد و مجاهدين شيعيان محسوب مي شد.عبدالله چشم چپش را در جنگ صفين و چشم راستش را در جنگ جمل از دست داده بود و هميشه در مسجد اعظم کوفه عبادت مي کرد.طبق نقل تواريخ، بعد از شهادت امام حسين عليه السلام و مسلط شدن ابن زياد بر کوفه، طرفداران اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قلع و قمع شدند و ابن زياد، با کمال جسارت، روي منبر مسجد کوفه به اميرمؤمنان و فرزندان او عليهم السلام اهانت مي کرد که با عکس العمل شديد مردم، از جمله عبدالله بن عفيف روبرو شد که به فرمان ابن زياد به شهادت رسيد.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا
     
    دانشنامه عاشورا