loading...
اشعار اهل بیت (ع)
اینجاست کاظمین که از کعبه برتر است
 

 

اینجاست کاظمین که از کعبه برتر است

اینجا نسیم همنفس روح پرور است

اینجاست کاظمین که بگرفته در بغل

دو جسم پاک را که دو روح مطهّر است

اینجا حریم حضرت ابن الرّضا جواد

اینجا مزار و تربت موسی ابن جعفر است

این است آن امام غریبی که همچنان

آثار زخم سلسله هایش به پیکر است

گویی هنوز از دل مطموره ها بگوش

آوای آن سلالۀ پاک پیمبر است

جسمی که بوده در غل و زنجیر سالها

تابوت او چرا دگر از تختۀ در است

گر بنگری هنوز به جسم شریف او

آثار تازیانه ی خصم ستمگر است

ای دیده خون ببار به یاد جواد او

آن کو غریبِ خانه و مقتوا همسر است

سوزد دلم به یاد امامی که بر تنش

بالای بام سایه ز بال کبوتر است

در بین حجره با لب عطشان و چشم تر

گویی سرش به دامن زهرای اطهر است

گویی هنوز از لب او بانگ آب آب

بر گوش شیعه بلکه الی صبح محشر است

شمشیر و تازیانه و دشنام و زهر کین

اجر رسول بوده و پاداش حیدر است

«میثم» به ملک هر دو جهان ناز می کند

زیرا گدای آل رسول است و حیدر است

------------------------------------------------------------------
غلامرضا سازگار
ای هشتمین ولی خدا هفبمین امام
 

ای هشتمین ولی خدا هفبمین امام

بر کاظمین وصحن وسرایت زما سلام

موسای اهلبیتی و سینات کاظمین

تو با خدا و خلق جهان با تو همکلام

تو کیستی وصی نبی حجت خدا

داری به کل ّ خلق وجود اختیار تام

هم دُرّ هفت بحری وهم بحر شش گهر

هم آفتاب جانی وهم ظلّ مستدام

صحن تو بهر شیعه ی تو مسجدالنبی

قبر تو کعبه وحرمت مسجدالحرام

دشمن زکظم غیض تو ممنون وشرمسار

هارون به پیش عزم تو از کف دهد زمام

باب تو جعفربن محمد  ،    پسر علی

دخت تو کیست فاطمۀ فاطمه مقام

با بغض   تو عبادت جن وملک هدر

بای مهر تو بهشت به پیغمبران حرام

حاجات خلق در حرم قدس تو روا

باب الحوائجت زخداوند  گشته نام

ما سائل رهیم و تو دست عطای حق

تو خضر رحمتی و همه خلق تشنه کام

موسای اهلبیتی وفرعونیان دون

کردند ظلمها به وجودت علی الدوام

از سجده وقیام وقعودو نماز تو

 سوگند می خورم که عبادت گرفت کام

حور وملک ، فقیر وغنی  انس وجان همه

کردند بر زیارت قبر تو از دحام

این غم کجا برم به که گویم که بهر تو

در حبس تیره فرق نمیکرد صبح وشام

زنجیر ها به پیکر پاکت گریستند

در زیر کند وسلسله   شد عمر تو تمام

جسمت به تخته پاره وبر دوش چارتن

خوب از جنازۀ تو گرفتند احترام

در ماتم تو شیعه فشاند زدیده اشک

تا مهدیت ظهور کند بهر انتقام

عالم به زخم سلسله ات گریه می کند

ای در میان سلسله بر عالمی امام

میثم چگونه اشک نریزد برای تو 

 ای کرده بر عزای تو خلق جهان قیام

------------------------------------------------------
غلامرضا سازگار
انگار رنگ این قلم اشکال دارد
 

انگار رنگ این قلم اشکال دارد

یا برگه خیس دلم اشکال دارد

دریای شعرم جذر و مد عشق دارد    
اینجا خسوف ماه هم اشکال دارد

ماهی که نامش را خدا زینب نهاده
گر بی وضو جاری کنم اشکال دارد

بوی جنون عشق، عطر زیـنـبـیــَـــست
اینجا فقط دم، بازدم اشکال دارد

اینجا زمانی حضرت جبریل میگفت
بر زینب کبری، ستم اشکال دارد

پیش مزار دختری که مادری هست
حرفی زدن از قد خم اشکال دارد

بال مگس نه، مثل اقیانوس ارام    
این طول موج گریه ام اشکال دارد

جایی که صحنش بال جبریل است با کفش،
برداشتن های قدم اشکال دارد

اینجا خودم را مست میبینم خدا... یا_
آیینه کاری حرم اشکال دارد

اینجا دعا کردن که معنایی ندارد    
در زیر این گنبد، قسم اشکال دارد

ای کاش کل عالم امکان حرم بود    
هستی اگر باشی، عدم اشکال دارد

زینب امامت کرده ای آیا درست است؟
یا این که شعر محتشم اشکال دارد

تنها چهارده عدد معصوم داریم؟        
یا اینکه اعداد و رقم اشکال دارد

احساس من اینست معصومین زیادند
من شاعرم، شاید "منم" اشکال دارد

باید گریز شعر من  عباس باشد
جاماندن دست قلم اشکال دارد

من کلنا عباس یا زینب نوشتم    
یعنی سپاه بی علم اشکال دارد

وقتی که پرچم میرسد در شام یعنی    
ماندن در این شهر عجم اشکال دارد

حالا که دشمن جنگ نرمش سخت گشته

جنگیدن اکنون با قلم اشکال دارد

 --------------------------------------------------------

امیرحسام یوسفی

ای ولیّ معبودم سر به درگهت سودم
 

ای ولیّ معبودم سر به درگهت سودم

زائر بدی بودم رفتم از سر کویت

یا علی خداحافظ یا علی خداحافظ

با دو چشم خونبارم من فقط تو را دارم

رو به هر طرف آرم دیده ام بود سویت

یا علی خداحافظ یا علی خداحافظ

لطف و رحمتت باید تا مرا بیاراید

هر کجا روم آید بر مشام جان بویت

یا علی خداحافظ یا علی خداحافظ

با گناه سنگینم جلوه کن به بالینم

وقت مرگ خود چینم لاله از گُل رویت

یا علی خداحافظ یا علی خداحافظ

با نگاه احسانت کن نظر به مهمانت

ای نبی ثنا خوانت ای خدا ثنا گویت

یا علی خداحافظ یا علی خداحافظ

دادی از کرم راهم حاجت از تو می خواهم

من گدای درگاهم تو کرم بود خویت

یا علی خداحافظ یا علی خداحافظ

ناله خیزد از نایم این بود تمنّایم

تا دوباره باز آیم در حریم نیکویت

یا علی خداحافظ یا علی خداحافظ

--------------------------------------------------
غلامرضا سازگار
ای نجف از مزار پاک علی
 

ای نجف از مزار پاک علی

ای وجود تو گشته خاک علی

ای سرشت من و سوشت همه

ای بهشت من و بهشت همه

ای تراب ابوتراب، نجف

شهر زیبای آفتاب، نجف

از وطن رو به این در آورم

مهر آل پیمبر آوردم

ای ولیّ خدا سلام علی

حجّت کبریا سلام علی

خاک دریّه ی بتولم کن

روسیاهم، بَدَم، قبولم کن

گر چه یک عمر زیر دین توام

هر که ام عاشق حسین توام

زائر درگه شما هستم

زائر ار نیستم گدا هستم

تو کریمی منم گدات علی

به امیدی زدم صدات علی

عشق مولی الموالیم باشد

هستیم دست خالیم باشد

دست خالی و بار سنگین است

کلِّ سرمایه ی گدا این است

تو که در هر دلی بود حرمت

تو که قاتل خجل شد از کرمت

کی زنی دست رد به سینه ما

ای تولاّی تو سفینه ی ما

کیست جان رسول غیر از تو

کیست زوج بتول غیر از تو

کیست غیر از تو جان پیغمبر

کیست جز تو کَننده ی خیبر

آنکه بازوی نفس بست تویی

آنکه در کعبه بت شکست تویی

کیست مقصودِ کعبه غیر از تو

کیست مولودِ کعبه غیر از تو

کیست غیر از توم ای ولیّ خدا

رهبر خلق و همنشین گدا

فاتح بدر و افتخار حُنین

پدر زینبین، ابوالحسنین

به نماز و دعای نیمه شبت

به مناجات و اشگ و تاب و تبت

به اذان شب شهادت تو

به خلوص تو و عبادت تو

به نوای دل شکسته ی تو

به جبین به خون نشسته ی تو

به صدای دعا و زمزمه ات

به حسین و حسن به فاطمه ات

حال کز مرحمت رهم دادی

جای در پرتو مهم دادی

وقت مردن بیا به دیدارم

به خدا من فقط تو را دارم

«میثمم» خاک راه میثم تو

قطره ای اوفتاده در یم تو

--------------------------------------------------
غلامرضا سازگار


آرزوی بهشتیان اینجاست
 

آرزوی بهشتیان اینجاست

زائر صحن مرتضی زهراست

معنی ِّ کامل کلام الله

شک نکن بی گمان خود مولاست

هر چه باشد علی یدالله است

اسدالله ِ عشق و ُ شیر خداست

صحن و ایوان و گنبد و حرمش

حسرت اهل جنــّـة ُ الاعلاست

بندگی با علی خدایی تر...

زندگی با دم علی زیباست

هدیه ی زائران صحن علی

شب جمعه سفر به کرب و بلاست

عشق را در علی تماشا کن

یا علی ذکر عصر عاشوراست

ذکر مهدی علی علی مدد است

چشم بر راه دیدن آقاست

------------------------------------------------------
حسین ایمانی
آمدم بر درگهت با چشم گریان یا علی
 

آمدم بر درگهت با چشم گریان یا علی

تو کریم عالمی من بر تو مهمان یا علی

گر چه سر تا پا گناهم زائر قبر توام

روی لطف و مرحمت از من مگردان یا علی

بوده عمری آرزوی من که در شهر نجف

آیم و بوسم ضریحت از دل و جان یا علی

هر که را دردیست من بیمارم از درد گناه

نیست بر دردم به جز لطف تو درمان یا علی

آمدم چون کعبه قبرت را بگیرم در بغل

با تو بندم بار دیگر عهد و پیمان یا علی

آمدم تا از تو پرسم از چه بعد از قرن ها

مانده قبر همسرت از دیده پنهان یا علی

آمدم تا با تو گویم سائلم درمانده ام

باز کن بر من ز رحمت باب احسان یا علی

آمدم تا با تو گویم مرغ جانم را بگیر

از کرم دور ضریح خود بگردان یاعلی

آمدم تا با تو گویم آخر ای چشم خدا

یک نگه کن بر من آلوده دامان یا علی

آمدم تا با تو گویم با همه جرم و خطا

هر که هستم دوستت دارم به قرآن یا علی

ای که می دادی غذای خویش را بر قاتلت

لطف کن بر من که هستم از محبّان یا علی

آمدم تا با تو گویم یا علی دستم بگیر

پیش از آنکه عمر من آید به پایان یا علی

-----------------------------------------------------
غلامرضا سازگار
سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح
 

حضرت ام البنین(س)

سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح

درود ما به تو ای مریم چهار مسیح

سپهر نورفروز سـه اختر و یک ماه

عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارا...

سلام بـر تو و ابناء و شوهرت مادر

بـه عطر دامـن عبـاس پرورت مادر

ادب بـه قـامت زهـرایی ات قیام کند

وفا بـه غیـرت عباس تو سلام کند

سلام زینب کبـرا و حضرت سجّاد

به خون پاک بنین تو پاک مادر باد

اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی

به چشم آل محمّـد عزیز زهرایی

تو بعد فاطمه در بیت وحی فاطمه ای

تـو آسمـان ادب را همیشـه قائمه ای

----------------------------------------------------
غلامرضا سازگار
زائرین قبر من، دست خدا همراهتان

زائرین قبر من، دست خدا همراهتان

می روید امّا در این جا مانده سوز و آهتان

از مزار بی چراغ و تربت پنهان من

کرده حق روشن چراغی در دل آگاهتان

در جزای اشک هائی کز برایم ریختید

می فرستم در کنار قبر ثارالله تان

هر کجا آرید رو در سایه مهر منید

در کنار قبر من باشد اقامتگاهتان

دوست دارم تا شما باشید باشد روز و شب

اشک مظلومیّت من رزق سال و ماهتان

کاش آن روزی که بر رخسار من سیلی زدند

می فتاد از کوچه های شهر یثرب راهتان

مدت دیدارتان چون عمر من می بود کم

زود از کف شد رها این رشتۀ کوتاهتان

شب که می سوزید بر من پشت دیوار بقیع

می زند آتش به قلبم نالۀ جانکاهتان

با زبان شعر (میثم) با شما گفتم سخن

دست من دست نبی دست خدا همراهتان


--------------------------------------------------------------------
غلامرضا سازگار
منم و بوی عطر گلزارت
 

منم و بوی عطر گلزارت

ای مدینه خدا نگهدارت

روزگار عاقبت ملولم کرد

دور از مسجد الرّسولم کرد

دل بشکسته ام که می شد آب

ماند در بین منبر و محراب

با چه حال ای خدای ربّ جلیل

دور گردم زباب جبراییل

دلم افروخته گجا بروم؟

زین در سوخته کجا بروم؟

ای بهشت همه خداحافظ

خانه ی فاطمه خداحافظ

من که کوتاه شد دگر دستم

داغدار غم علی هستم

نخل های مدینه گریه کنید

یاد آن زخم سینه گریه کنید

دخت خیر البشر خداحافظ

زخم گل میخ در خداحافظ

لاله های بهشت پاک بقیع

دسته گل های زیر خاک بقیع

چار قبر غریب چار امام

بر شما تا ابد سلام سلام

حجج الله قادر ذوالمن

باقر و صادق و علیّ و حسن

همسر با وفای خیر النّاس

مادر داغدیده ی عبّاس

ابن و زوج و بناتِ پیغمبر

مادرِ کعبه مادر حیدر

با شما اُنس داشتم اینجا

دِل خود را گذاشتم اینجا

با شمایم همه خداحافظ

محسن فاطمه خداحافظ

حجة ابن الحسن گُل زهرا

ما که رفتیم التماس دعا

با خبر از نهاد ما هم باش

در مدینه به یاد ما هم باش


---------------------------------------------------------------------------------
غلامرضا سازگار
ای خدا چند قیل و قال کنم

ای خدا چند قیل و قال کنم

حالتی ده که با تو حال کنم

آتشی زن به قلب خاموشم

کز شرارش رود زسر هوشم

ای که یک عمر در کنار منی

حیف نشناختم که یار منی

حال با سوز سینه آمده ام

به دیار مدینه آمده ام

گر چه کوه گناه آوردم

به رسولت پناه آوردم

گر چه من رو سیه تر از همه ام

هر که ام میهمان فاطمه ام

سیّد کاینات، راهم داد

دخترش فاطمه، پناهم داد

روسیاهم، بدم، گنه کارم

میهمان خدای غفّارم

تو مرا غرق رحمتت کردی

تو مرا در بقیع آوردی

تا بشویم گناه از دامن

این من، این قبرِ بی چراغ حسن

حسنت در بقیع راهم داد

سیّد السّاجدین پناهم داد

ای مرا پنجمین امام همام

سیّدی باقرالعلوم، سلام

ای وصیِّ نبی، وصیِّ ولی

جعفر ابن محمّد ابن علی

پشت دیوار اگر چه محبوسم

قبرتان را زدور می بوسم

به محمّد (ص) قسم به مادرتان

نروم نا امید از درتان

گر چه خالی است از عمل دستم

هر که ام زائر شما هستم

ای غریب وطن بقیع بقیع

قبله ی مرد و زن بقیع بقیع

جانِ جان همه کجاست بقیع

تربت فاطمه کجاست بقیع

نقش تاریخ درد و داغت کو

ای چراغ همه، چراغت کو

محفل اشگ چشمِ یار کجاست

آن چهل صورت مزار کجاست

از کجا ناله ی علی خیزد

در کجا اشگ مهدیش ریزد

ای مدینه، به من جواب بده

به شرار درونم آب بده

از چه کشتند مادر ما را

به چه جرمی زدند زهرا را

پاسخ زحمت رسول این بود

راستی حرمت بتول این بود

گر چه قبرش زدیده پنهان است

مثل خورشید نور افشان است

همه جای تو تربت زهراست

شاهد اشگ غربت زهراست

گُم نگشته مزار مادر ما

همه جا قبر اوست در برِ ما

فاطمه کیست؟ رهبر شیعه

تا صف حشر، مادر شیعه

شوهر او امام و سرور است

محسن او شفیع محشر ماست

مهر اولاد او سفینه ی ماست

تا ابد داغ او به سینه ی ماست

آن بودی که بر رخ زهراست

در گُل روی مهدیش پیداست


------------------------------------------------------------------------------
غلامرضا سازگار

مدینه، صفا بخش جان و دلم


فراق تو مشکل ترین مشکلم


دریغا که همچون نسیم سحر


مرا زود بگذشت عمر سفر


خداحافظ ای یک جهان باغ گل


خداحافظ ای شهر ختم رسل


خداحافظ ای غرق انجم شده


خداحافظ ای تربت گمشده


خداحافظ ای قبله گاه همه


خداحافظ ای خانه فاطمه (س)


خداحافظ ای شهر خیر البشر


خداحافظ ای زخم گل میخ در


خداحافظ ای نالۀ بی جواب


خداحافظ ای چار قبر خراب


خداحافظ ای شهر سوز و محن


خداحافظ ای زادگاه حسن


خداحافظ ای مسجد قبلتین


خداحافظ ای جای پای حسین


خداحافظ ای بهترین سرزمین


خداحافظ ای قبر ام البنین


خداحافظ ای بیت رب جلیل


خداحافظ ای مهبط جبرئیل


خداحافظ ای نالۀ آه آه


خداحافظ ای محسن بی گناه


خداحافظ ای درّ نایافته


که نورت به هر سینه ای تافته


خداحافظ ای اشک ها بر تو خون


خداحافظ ای کوثر نیلگون


الا ای خدا شاهد پاکی ات


خداحافظِ چادر خاکی ات


سلام خدا بر تن و روح تو


به دست و به بازوی مجروح تو


به قبر تو بس چشم انداختم


در آغوش من بود و نشناختم



محمّد (ص)، به لب های خندان تو

به زخم سرو خون دندان تو


زکوی تو من با چه حالی روم


مبادا که با دست خالی روم

به خون حسین و به اشک حسن


دم مرگ بازآ به دیدار من



چو عطشان باران ابر توام


به هر جا روم گرد قبر توام


-------------------------------------------------------------------------
غلامرضا سازگار
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    توی اینترنت دنبال چی میگردی ؟
    نظرت راجع به این وبسایت چیه ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 478
  • کل نظرات : 72
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 466
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 1,058
  • باردید دیروز : 86
  • گوگل امروز : 21
  • گوگل دیروز : 12
  • بازدید هفته : 1,144
  • بازدید ماه : 1,451
  • بازدید سال : 19,523
  • بازدید کلی : 656,912
  • کدهای اختصاصی
    ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
    معرفت

    معـــرفـــــت


    ابوبكر حسيني

    سيد ابوبکر بن شهاب علوي حسيني حضرمي، نسب او به امام جعفر صادق عليه السلام مي رسد. او به سال 1262 ه. ق در قريه اي از بلاد حضرموت متولد شده و به سال 1341 ه. ق در حيدر آباد دکن از بلاد هند وفات يافته است.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عطية بن سعد بن جناده ي عوفي

    نام عطيه، همواره در کنار نام جابر بن عبدالله انصاري مطرح مي شود که با هم پس ازشهادت امام حسين «ع » در اربعين اول به زيارت قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابينا شده بود، عطيه او را در اين زيارت همراهي مي کرد.بنا به برخي نقلها، هنگام بازگشت اهل بيت از سفر شام، در کربلا با جابر و عطيه برخورد کردند.عطية بن سعد بن جناده عوفي، از رجال علم و حديث شيعه بود.وي در زمان خلافت امير المؤمنين «ع » در کوفه به دنيا آمد.نام عطيه، به پيشنهاد آن حضرت بر وي نهاده شد.او از راويان موثق شيعه بود که حتي در کتب رجالي اهل سنت هم توثيق شده است.وي به جرم تشيع و هواداري علي «ع » از سوي حجاج بن يوسف تحت تعقيب بود و به فارس گريخت.به دستور حجاج، او را گرفتند و چون حاضر نشد علي عليه السلام را لعن کند، چهار صد تازيانه بر بدنش زدند و موي سر و ريش او را تراشيدند. از آن پس به خراسان رفت و پس از مدتي به کوفه بازگشت.در کوفه بود تا در سال 111 هجري در گذشت.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    قرينته النوائب

    همدم و همراه با مصيبتها. از القاب شريفه ي حضرت زينب سلام الله عليهاست.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عبدالله بن عفيف ازدي

    او از طايفه ازد، ساکن کوفه و مردي ميان سال بوده است.او از نيکان و شجاعان، و زهاد و عباد و مجاهدين شيعيان محسوب مي شد.عبدالله چشم چپش را در جنگ صفين و چشم راستش را در جنگ جمل از دست داده بود و هميشه در مسجد اعظم کوفه عبادت مي کرد.طبق نقل تواريخ، بعد از شهادت امام حسين عليه السلام و مسلط شدن ابن زياد بر کوفه، طرفداران اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قلع و قمع شدند و ابن زياد، با کمال جسارت، روي منبر مسجد کوفه به اميرمؤمنان و فرزندان او عليهم السلام اهانت مي کرد که با عکس العمل شديد مردم، از جمله عبدالله بن عفيف روبرو شد که به فرمان ابن زياد به شهادت رسيد.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا
     
    دانشنامه عاشورا