از نام تو کرانه باور درست شد
از شور تو تجلی محشر درست شد
آتش گرفت سینه ی من از مصیبتت
عشقت به سینه رفت و مقدر درست شد
آدم که خاک بود و تو جان بوده ای به او
از لطف توست خلق مکرر درست شد
من یک حسین گفته ام و مست گشته ام
مهرت به سینه چند برابر درست شد
یک قطره از کنار لبت ریخت بر جهان
صدها هزار عطر معطر درست شد
اشک تو در پیاله ی هستی شراب شد
بهروصال باده و ساغر درست شد
ارباب جان غلام شدن بهر تو خوش است
از لطف تو هزار چو قنبر درست شد
یک نخ ز پای چادر زینب جدا شد و
از بهر هست چادر و معجر درست شد
تا دور تو بگردد و طوف حرم کند
اصلا زمین و هست مدور درست شد
یک زره از غبار تن تو به عرش رفت
شمسی وجود یافت ، منور درست شد
در روز حشر گر که بپرسند هر سوال
خواهد رسید نغمه ز مادر : درست شد!
ما سینه می زنیم که زهرا نظر کند
خاک من از غبار همین در درست شد
عالم چوخواست خلق کند رب ذوالجلال
یک یا حسین گفت و سراسر درست شد
از روی طرح چشم تو یوسف کشید وباز
چشم سیاه توست که بهتر درست شد
شاعر: محمد علي رضاپور