loading...
اشعار اهل بیت (ع)
والشمس و الضحاها برق نگاه عباس

والشمس و الضحاها برق نگاه عباس

تفسیر والقمر نیست جز روی ماه عباس

معنای والنهار است آئینه جبینش

واللیل وام دار خال سیاه عباس

هم ارض اذا طحاها بنهاد سر به پایش

هم آسمان بنا شد از اوج جاه عباس

امشب که شام عید ثارالله است جانا

با ما بیا و تاصبح بنشین به راه عباس

هرچند روسیاهم اما خدا بزرگ است

شاید سیاه لشگر خواهد سپاه عباس

از فتنه زمانه محفوظ و در امان است

هر کس نشسته باشد در خیمه گاه عباس

زهرا(س)برای عشاق اینسان دعا نموده

گر نو کر حسینی رو در پناه عباس

-----------------------------------------------------------------------
یاسر رحمانی

حضرت عباس(ع)

 

سرم چه قابل خاک تو سر کجا تو کجا؟

گهـر بـه پـات بریزم گهر کجا تو کجا؟

تو آفتـاب جهـانی قمـر کجـا تو کجا؟

فراتر از بشـر استـی بشر کجا تو کجا؟

تـو سـرو بـاغ هـدایت حدیقۀ یاسی

تو یک حسین ز پا تا به سر تو عبّاسی

قیام توست قیامت، قیـامتت نازم

مرام توست کرامت، کرامتت نازم

پیِ امــامِ امامت، امــامتت نازم

به هر دلیت اقامت، اقامتت نازم

چراغ و چشم ولایت گل و گلاب علی!

مـه دو فاطمـه، بیـن دو آفتاب علی!

تو خیل هاشمیان را ستارۀ سحـری

تو آفتاب جهانی، که گفته تو قمری

علیـت بـاب و عزیــز دل پیـامبری

به مرتضی پسری و به عالمی پدری

چنـان ز کـام تو آب حیات می‌جوشد

که خضر از لب خشکت گلاب می‌نوشد

تـو مـاه امّ‌‌بنینـی، بنیـن به قربانت

تمام خلـق زمـان و زمین به قربانت

ملک، بشر ز یسار و یمین به قربانت

تمام هستـیِ هست‌آفرین به قربانت

ز دست‌هـای تو گلبوسۀ علی روید

همان سزد که ولی اللّهت ولی گوید

مـزار تــوست چــراغ دل مسلمــان‌ها

به حضــرتت متــوسل شوند سلمـان‌ها

کم است اگر چه شود خاک زائرت جان‌ها

مقــام تـوست فراتــر ز وهــم انسان‌ها

جلالت تو کجا ما کجا؟ «بنفسی انت»

امـام گفت تو را «یا اخا بنفسی انت»

تو با دو دست جدا از بـدن کنی اعجاز

تـو بـا ملائکـه در آسمـان کنـی پرواز

ادب بـه خـاک درت ایستـاده بهر نماز

به دامن کرمت دست عالمی است دراز

جـواب تـوست به هر سائلی جواب حسین!

که گشته نام خوشت هم عدد به «باب حسین»!

گره‌گشاست دو دستِ ز تـنْ بریدۀ تو

سلام یوسف زهرا بـه دست و دیدۀ تو

درود بر تن در خاک و خون‌کشیدۀ تو

جهـان پـر است ز فریـادِ ناشنیدۀ تو

چه قرن‌ها که به هر نسل گفتگو داری

هنـوز زمزمـۀ «اِنْ قَطعتُمـوا» داری

تو را به امّ‌‌بنین مادرت قسم عباس!

تو را به مرتبۀ خواهرت قسم عباس!

تو را به حق جراحات پیکرت عباس!

تو را به خون گلوی برادرت عباس!

مرا ز من بستان و از آن خود گردان

کرم نمـا و سگِ آستان خود گردان

نشان سجده نشانـی است از عبادت تو

شهــادت تــو بــوَد بهترین ولادت تو

کرم، سجیّه و احسان و جود، عادت تو

سلامِ آب بـــه آقایــی و سیــادت تو

هنوز علقمه گوید درود بر صبرت

هنوز حضرت زهراست زائر قبرت

تو مـرد غیــرت و مهــر و وفـا و ایثاری

تو همچنــان پــدرت حیـدری و کراری

تو چون حسین، همان خون حیِّ داداری

تو یـک سپـاه نــداری، ولــی علمداری

اگر چه دست نداری، حسین را دستی

سپه نیـاز نداری که خود سپاه استی

قسم به آنچه که بود و قسم به آنچه که هست

تو با خدای خـودت دادی از ولادت، دست

خـدا زمـام دل خلـق را بـه زلـف تو بست

اگر چه دست تو از تن فتاد و فرق شکست

به دست‌ و چشم و سرت می‌خورم قسم عباس!

کـه در تمـام شهیـدان تویی علم عباس!

سلامِ کعبه به صحن و حریم محترمت

پیمبــران خداینــد زائــرِ حــرمت

به خود همیشه ببالد کرامت از کرمت

خدا گواست که باشد ثنای خلق، کمت

شـود ز کـوه غمت قامتِ امامت، خم

برای گفتنِ مدحت چه آورد «میثم»

-----------------------------------------------
غلامرضا سازگار
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    توی اینترنت دنبال چی میگردی ؟
    نظرت راجع به این وبسایت چیه ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 478
  • کل نظرات : 72
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 234
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 398
  • باردید دیروز : 86
  • گوگل امروز : 11
  • گوگل دیروز : 12
  • بازدید هفته : 484
  • بازدید ماه : 791
  • بازدید سال : 18,863
  • بازدید کلی : 656,252
  • کدهای اختصاصی
    ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
    معرفت

    معـــرفـــــت


    ابوبكر حسيني

    سيد ابوبکر بن شهاب علوي حسيني حضرمي، نسب او به امام جعفر صادق عليه السلام مي رسد. او به سال 1262 ه. ق در قريه اي از بلاد حضرموت متولد شده و به سال 1341 ه. ق در حيدر آباد دکن از بلاد هند وفات يافته است.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عطية بن سعد بن جناده ي عوفي

    نام عطيه، همواره در کنار نام جابر بن عبدالله انصاري مطرح مي شود که با هم پس ازشهادت امام حسين «ع » در اربعين اول به زيارت قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابينا شده بود، عطيه او را در اين زيارت همراهي مي کرد.بنا به برخي نقلها، هنگام بازگشت اهل بيت از سفر شام، در کربلا با جابر و عطيه برخورد کردند.عطية بن سعد بن جناده عوفي، از رجال علم و حديث شيعه بود.وي در زمان خلافت امير المؤمنين «ع » در کوفه به دنيا آمد.نام عطيه، به پيشنهاد آن حضرت بر وي نهاده شد.او از راويان موثق شيعه بود که حتي در کتب رجالي اهل سنت هم توثيق شده است.وي به جرم تشيع و هواداري علي «ع » از سوي حجاج بن يوسف تحت تعقيب بود و به فارس گريخت.به دستور حجاج، او را گرفتند و چون حاضر نشد علي عليه السلام را لعن کند، چهار صد تازيانه بر بدنش زدند و موي سر و ريش او را تراشيدند. از آن پس به خراسان رفت و پس از مدتي به کوفه بازگشت.در کوفه بود تا در سال 111 هجري در گذشت.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    قرينته النوائب

    همدم و همراه با مصيبتها. از القاب شريفه ي حضرت زينب سلام الله عليهاست.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عبدالله بن عفيف ازدي

    او از طايفه ازد، ساکن کوفه و مردي ميان سال بوده است.او از نيکان و شجاعان، و زهاد و عباد و مجاهدين شيعيان محسوب مي شد.عبدالله چشم چپش را در جنگ صفين و چشم راستش را در جنگ جمل از دست داده بود و هميشه در مسجد اعظم کوفه عبادت مي کرد.طبق نقل تواريخ، بعد از شهادت امام حسين عليه السلام و مسلط شدن ابن زياد بر کوفه، طرفداران اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قلع و قمع شدند و ابن زياد، با کمال جسارت، روي منبر مسجد کوفه به اميرمؤمنان و فرزندان او عليهم السلام اهانت مي کرد که با عکس العمل شديد مردم، از جمله عبدالله بن عفيف روبرو شد که به فرمان ابن زياد به شهادت رسيد.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا
     
    دانشنامه عاشورا