loading...
اشعار اهل بیت (ع)

امام زمان(عج)


فقط نه صبحِ من از ابرهای تار پُر است

گلویِ جاده هم از بُغضِ انتظار پُر است

بیا كه زردیِ پائیز بـا تو بی معـناست

چرا كه عهدِ تو از سبزیِ بـهار پُر است

اگر كه دفترت از خاطراتِ من خالیست

میانِ دفترِ مـن از تو یـادگار پُـر است

بـه خـاك های مسیرت نگاه كـن گاهی

كه زیرِ هر قدمت قلبِ بی قرار پُـر است

مـگیر خُرده اگر مُنتَصب شدیـم به تـو

چرا كه دور و برِ گُل همیشه خار پُـر است

مـرا برای خودت كـن به خَلق وا مگذار

دلِ خرابِ مـن از دستِ روزگار پُـر است

بـرای جـدِّ تو كـم گـریه می كنم آقـا

ز بـسكه آینۀ قلبـم از غُـبار پُـر است

چـگونه یـادِ تو از خـاطرم گُـذر نكنـد

كه لحظه لحظه ام از لطفِ بی شمار پُر است

پـس از دعـایِ فـرج كربلاست حاجتِ ما

و در سرِ همه سـودایِ آن مـزار پُـر است

----------------------------------------------------------------------
محمد بیابانی

 

 

 

بايد از بندگي تو به خدايي برسيم

بايد از بندگي تو به خدايي برسيم

بعد از اين حبس كشيدن به رهايي برسيم

بي طبيبانگي تو به خدا ممكن نيست

بعد يك عمر دويدن به دوايي برسيم

بي خودي بود اگر سعي و تلاشي كرديم

بي نگاه تو محال است به جايي برسيم

بايد از جانب تو فيض عظيمي برسد

ما هم از دولت وصلت به نوايي برسيم

انبياء پشت در خيمه تو منتظرند

ما كه هستيم دگر بهر گدايي برسيم

شاعري خوب بلد نيستم اما آخر

عجبي نيست كه ما هم به عبايي برسيم

------------------------------------------------------------------------------

محمد حسن بيات لو


امام زمان(عج)


زخم دل هجران زدگان را تو شفایی

درد غم بی نسخۀ ما را تو دوایی

عالم همه جا پر شده از تیرگی محض

ما گمشدگانیم و تو مصباح هدایی

مگذار که با ما همه عالم بستیزند

ما با همه گفتیم که تو صاحب مایی

سوگند به تنهایی تنهای مدینه!

تنها تو فقط منتقم خون خدایی

تو وارث بازوی علمدار حسینی

تو پاسخ فریاد تمام شهدایی

با خون دل و اشک روان هر شب جمعه

با مادر خود فاطمه در کرببلایی

ای کاش که یک لحظه به چشم همه عالم

ز آن گوشۀ شش گوشه به ما رخ بنمایی

ما پیش تو بودیم ولی حیف نبودیم

تو در دل مایی و ندانیم کجایی

گفتم دعایی کنم بهر ظهورت

دیدم تو دعایی تو دعایی تو دعایی

میثم همه گوش است که از خویش بگویی

کعبه همه چشم است که در کعبه درآیی

----------------------------------------------------------------
غلامرضا سازگار
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    توی اینترنت دنبال چی میگردی ؟
    نظرت راجع به این وبسایت چیه ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 478
  • کل نظرات : 72
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 348
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 736
  • باردید دیروز : 86
  • گوگل امروز : 15
  • گوگل دیروز : 12
  • بازدید هفته : 822
  • بازدید ماه : 1,129
  • بازدید سال : 19,201
  • بازدید کلی : 656,590
  • کدهای اختصاصی
    ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
    معرفت

    معـــرفـــــت


    ابوبكر حسيني

    سيد ابوبکر بن شهاب علوي حسيني حضرمي، نسب او به امام جعفر صادق عليه السلام مي رسد. او به سال 1262 ه. ق در قريه اي از بلاد حضرموت متولد شده و به سال 1341 ه. ق در حيدر آباد دکن از بلاد هند وفات يافته است.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عطية بن سعد بن جناده ي عوفي

    نام عطيه، همواره در کنار نام جابر بن عبدالله انصاري مطرح مي شود که با هم پس ازشهادت امام حسين «ع » در اربعين اول به زيارت قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابينا شده بود، عطيه او را در اين زيارت همراهي مي کرد.بنا به برخي نقلها، هنگام بازگشت اهل بيت از سفر شام، در کربلا با جابر و عطيه برخورد کردند.عطية بن سعد بن جناده عوفي، از رجال علم و حديث شيعه بود.وي در زمان خلافت امير المؤمنين «ع » در کوفه به دنيا آمد.نام عطيه، به پيشنهاد آن حضرت بر وي نهاده شد.او از راويان موثق شيعه بود که حتي در کتب رجالي اهل سنت هم توثيق شده است.وي به جرم تشيع و هواداري علي «ع » از سوي حجاج بن يوسف تحت تعقيب بود و به فارس گريخت.به دستور حجاج، او را گرفتند و چون حاضر نشد علي عليه السلام را لعن کند، چهار صد تازيانه بر بدنش زدند و موي سر و ريش او را تراشيدند. از آن پس به خراسان رفت و پس از مدتي به کوفه بازگشت.در کوفه بود تا در سال 111 هجري در گذشت.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    قرينته النوائب

    همدم و همراه با مصيبتها. از القاب شريفه ي حضرت زينب سلام الله عليهاست.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عبدالله بن عفيف ازدي

    او از طايفه ازد، ساکن کوفه و مردي ميان سال بوده است.او از نيکان و شجاعان، و زهاد و عباد و مجاهدين شيعيان محسوب مي شد.عبدالله چشم چپش را در جنگ صفين و چشم راستش را در جنگ جمل از دست داده بود و هميشه در مسجد اعظم کوفه عبادت مي کرد.طبق نقل تواريخ، بعد از شهادت امام حسين عليه السلام و مسلط شدن ابن زياد بر کوفه، طرفداران اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قلع و قمع شدند و ابن زياد، با کمال جسارت، روي منبر مسجد کوفه به اميرمؤمنان و فرزندان او عليهم السلام اهانت مي کرد که با عکس العمل شديد مردم، از جمله عبدالله بن عفيف روبرو شد که به فرمان ابن زياد به شهادت رسيد.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا
     
    دانشنامه عاشورا