loading...
اشعار اهل بیت (ع)
تیزی شمشیر هم تسلیم ابرو می شود
 

 

 تیزی شمشیر هم تسلیم ابرو می شود

شیر هم در پای چشمان تو آهو می شود

نیست فرقی بین رب و عبدِ عین رب شده

گاه ذکرم یا رضا و گاه یا هو می شود

مِهر تو در سنگ هم کار خودش را می کند

شیشه در همسایگیِ عطر خوشبو می شود

تو به ما پا می دهی و ما کلیمت می شویم

لال هم در این حرم مرغ سخنگو می شود

دست خالی بودن ما نیست کتمان کردنی

دست ما هر بار سائل می شود، رو می شود

چشم جاری از تمام چشمه ها بالاتر است

آب سقاخانه هم محتاج این جو می شود

این مژه هایم اگر پیش تو باشد بهتر است

لااقل یک گوشه از صحن تو جارو می شود

پنجره پولاد تو آخر شفایم می دهد

باز هم در صحن های تو هیاهو می شود

 -----------------------------------------------------------------------------------


                                                          علی اکبر لطیفیان

همیشه از حرمت ، بوی سیب می آید

صدای بال ملائک ، عجیب می آید

سلام ! ضامن آهو ، دل شکسته ی من

به پای بوس نگاهت ، غریب می آید

نگاه زخمیِ تو ، تا بقیع بارانی است

مگر ز سمت مدینه ، طبیب می آید ؟!

به پای درد دلت ، ای غریبه تنها

علی(ع) ز سمت نجف ، عنقریب می آید

طلای گنبد تو ، وعده گاه کفترهاست

کبوتر دل من ، بی شکیب می آید

برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد

چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید ...
-------------------------------------------------------------
خدیجه پنجی

امام رضا(ع)


من کیستم گدای گدایان این درم

گر پانهم به جای دگر خاك بر سرم

روزی اگر بناست از این در جدا شوم

از هم جدا شوند سر و جان و پیکرم

محتاج دام و شیفته ی دانه ی توأم

هر چند در حریم تو کم از کبوترم

زوّار عارفند به حق تو یا رضا

ای وای من که از همه بی معرفت ترم

بر پادشاهی دو جهان ناز می کنم

از آن خوشم که بر در این خانه نوکرم

مهر توگشت شیره ی جان و روان روح

از لحظه ای که شیر به من داد مادرم

فیض زیارت تو و آلوده ای چو من

گر لطف تو نبود نمی گشت یاورم

هر کس که دشمن است تو را دشمنش منم

حتی اگر بود پدرم یا برادرم

از صدق و پاکی پدر و مادرم بود

گر عاشق پیمبر و آل پیمبرم

یک عمر از تو گفتم و خواهم که وقت مرگ

خیزد رضا رضا  ز نفس های آخرم

پای مرا ببند که پا بند خود کنی

دست مرا بگیر که مسکین این درم

من میثمم که با همه بی دست و پائیم

جز دار عشق تو نبود دار دیگرم

----------------------------------------------------------------
غلامرضا سازگار
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    توی اینترنت دنبال چی میگردی ؟
    نظرت راجع به این وبسایت چیه ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 478
  • کل نظرات : 72
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 145
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 255
  • باردید دیروز : 86
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 12
  • بازدید هفته : 341
  • بازدید ماه : 648
  • بازدید سال : 18,720
  • بازدید کلی : 656,109
  • کدهای اختصاصی
    ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
    معرفت

    معـــرفـــــت


    ابوبكر حسيني

    سيد ابوبکر بن شهاب علوي حسيني حضرمي، نسب او به امام جعفر صادق عليه السلام مي رسد. او به سال 1262 ه. ق در قريه اي از بلاد حضرموت متولد شده و به سال 1341 ه. ق در حيدر آباد دکن از بلاد هند وفات يافته است.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عطية بن سعد بن جناده ي عوفي

    نام عطيه، همواره در کنار نام جابر بن عبدالله انصاري مطرح مي شود که با هم پس ازشهادت امام حسين «ع » در اربعين اول به زيارت قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابينا شده بود، عطيه او را در اين زيارت همراهي مي کرد.بنا به برخي نقلها، هنگام بازگشت اهل بيت از سفر شام، در کربلا با جابر و عطيه برخورد کردند.عطية بن سعد بن جناده عوفي، از رجال علم و حديث شيعه بود.وي در زمان خلافت امير المؤمنين «ع » در کوفه به دنيا آمد.نام عطيه، به پيشنهاد آن حضرت بر وي نهاده شد.او از راويان موثق شيعه بود که حتي در کتب رجالي اهل سنت هم توثيق شده است.وي به جرم تشيع و هواداري علي «ع » از سوي حجاج بن يوسف تحت تعقيب بود و به فارس گريخت.به دستور حجاج، او را گرفتند و چون حاضر نشد علي عليه السلام را لعن کند، چهار صد تازيانه بر بدنش زدند و موي سر و ريش او را تراشيدند. از آن پس به خراسان رفت و پس از مدتي به کوفه بازگشت.در کوفه بود تا در سال 111 هجري در گذشت.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    قرينته النوائب

    همدم و همراه با مصيبتها. از القاب شريفه ي حضرت زينب سلام الله عليهاست.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عبدالله بن عفيف ازدي

    او از طايفه ازد، ساکن کوفه و مردي ميان سال بوده است.او از نيکان و شجاعان، و زهاد و عباد و مجاهدين شيعيان محسوب مي شد.عبدالله چشم چپش را در جنگ صفين و چشم راستش را در جنگ جمل از دست داده بود و هميشه در مسجد اعظم کوفه عبادت مي کرد.طبق نقل تواريخ، بعد از شهادت امام حسين عليه السلام و مسلط شدن ابن زياد بر کوفه، طرفداران اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قلع و قمع شدند و ابن زياد، با کمال جسارت، روي منبر مسجد کوفه به اميرمؤمنان و فرزندان او عليهم السلام اهانت مي کرد که با عکس العمل شديد مردم، از جمله عبدالله بن عفيف روبرو شد که به فرمان ابن زياد به شهادت رسيد.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا
     
    دانشنامه عاشورا