loading...
اشعار اهل بیت (ع)
ای كوی تو، كعبه ی خلایق‏

امام صادق(ع)


ای كوی تو، كعبه ی خلایق‏

طالع ز رخ تو، صبح صادق

‏ای پایه منبرت فراتر

از کرسی هفت چرخ اختر

تا نام ز ماه و مهر بوده است

خاک در تو ، سپهر بوده است

گفته‏ است خرد، بس آفرینت

صد ها چو «هشام»، خوشه چینت

‏گردش، ز فلك، اشاره از تو

استاد خرد، «زراره» از تو

چون «مومن طاق» از تو آموخت‏

لب بر لب هر چه مدعی دوخت

‏اندیشه هر آن چه بود مجمل‏

بشنید مفصل از «مُفضّل»

گر طالع «بُختری» خجسته‏ است‏

در حلقه‏ ی درس تو نشسته ا‏ست‏

كی مكتب تو، نظیر دارد؟

صدها چو «ابوبصیر» دارد

تا مشعل علم، «جابر» افروخت‏

بس نكته، خرد كه از وی آموخت‏

شد شهره به دهر، مذهب تو

«حمران» و «ابان»  و مكتب تو

فانی نه،  كه جاودانه‏ ای تو

دریایی و بیكرانه‏ ای تو

...

ای مذهب تو شهید پرور

ای مکتب تو «مفید» پرور

-----------------------------------------------------------------
محمدعلی مجاهدی (پروانه)
مه ربيع نخستين مه سرور خداست

 

مه ربيع نخستين مه سرور خداست
مه تبرّي و ماه نشاط اهل ولاست
مه مبارک ميلاد خواجه ي لولاک
مه ولادت پنجم سلاله ي زهراست
شکفته در ارم باقرالعلوم گلي
که عالم از نفسش رشک جنت الاعلاست
به امّ فروه بگوئيد اختري زادي
که در تجلي او آفتاب نا پيداست
دميد هفده ماه ربيع، خورشيدي
که چون ولادت احمد وجود را آراست
هزار يوسف صديق را به صدق امام
هزار ديده ي يعقوب را فروغ و ضياست
هزار موسي عمران به طور او مدهوش
هزار عيسي مريم به فيض او احياست
علوم مشرق و مغرب به پيش دانش او
چو قطره اي است که پنهان به وسعت درياست
به پاي کرسي درسش هزارها عالم
که همچنان عَلَمند و مقامشان والاست
علوم کل ز لب جان فزايشان جاري
يکي به لحن حديث و يکي به ذکر و دعاست
يکي چو جابر جُعفي يکي ابوحمزه
يکي زُراره که کوه کمال سرتاپاست
هنوز مؤمن طاقش به هفت طاق يکي است
هنوز جابرحيان ز علم چهره گشاست
هنوز مانده اروپا به علم او محتاج
هنوز شيفته اش آسيا و افريقاست
به وصف او گهر نظم و نثر قابل نيست
که نارساست به مدحش کلام هر چه رساست
رخش چراغ جمال و جمال آيت حق
دمش حيات کلام و کلام آب بقاست
حديث صدق و صفا و کمال دانش اوست
هر آنچه در نفس روح بخش باد صباست
براي يافتن يک حديث او همه خلق
اگر که سير، تمام جهان کنند رواست
پيام سينه فروزش چراغ محفل دل
کلام روح فزايش به درد روح دواست
مه سپهر کمال، آفتاب غيب و شهود
امام جن و بشر شهريار ارض و سماست
به کل علم قسم بي چراغ دانش او
مسير خلق چو راه ابوحنيفه خطاست
شروع مکتب او همچو بعثت نبوي
قيام علمي او خون سيدالشهداست
وجود، تشنه ي علم است و علم تا علم است
هماره تشنه ي نطق امام صادق ماست
خلاصه اي ز متون کتاب تدريسش
تواضع و ادب و علم و حکمت و تقواست
از اينکه مذهب من جعفري است مي بالم
فضيلت و شرف و اقتدار ما اينجاست
کلاس شيعه هميشه معلمي دارد
که نور علم ز کرسيّ درس او برخاست
به هر کجا که ز توحيد مي رود سخني
تو گويي آنکه هشام و مفضّلش گوياست
هر آنکه گشت جدا از امام صادق ما
خدا گواست ز قرآن و اهل بيت جداست
به يک مباحثه ي او هزار باب کمال
به يک مکاتبه ي او دو صد چراغ هدي است
هزار مرتبه گفتيم و باز مي گوئيم
که خط شيعه ز خط ابوحنيفه جداست
زبان«ميثم» و اوصاف حضرت صادق
عنايتي است که فوق همه عنايت هاست

---------------------------------------------------------
غلامرضا سازگار
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    توی اینترنت دنبال چی میگردی ؟
    نظرت راجع به این وبسایت چیه ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 478
  • کل نظرات : 72
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 291
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 601
  • باردید دیروز : 86
  • گوگل امروز : 12
  • گوگل دیروز : 12
  • بازدید هفته : 687
  • بازدید ماه : 994
  • بازدید سال : 19,066
  • بازدید کلی : 656,455
  • کدهای اختصاصی
    ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
    معرفت

    معـــرفـــــت


    ابوبكر حسيني

    سيد ابوبکر بن شهاب علوي حسيني حضرمي، نسب او به امام جعفر صادق عليه السلام مي رسد. او به سال 1262 ه. ق در قريه اي از بلاد حضرموت متولد شده و به سال 1341 ه. ق در حيدر آباد دکن از بلاد هند وفات يافته است.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عطية بن سعد بن جناده ي عوفي

    نام عطيه، همواره در کنار نام جابر بن عبدالله انصاري مطرح مي شود که با هم پس ازشهادت امام حسين «ع » در اربعين اول به زيارت قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابينا شده بود، عطيه او را در اين زيارت همراهي مي کرد.بنا به برخي نقلها، هنگام بازگشت اهل بيت از سفر شام، در کربلا با جابر و عطيه برخورد کردند.عطية بن سعد بن جناده عوفي، از رجال علم و حديث شيعه بود.وي در زمان خلافت امير المؤمنين «ع » در کوفه به دنيا آمد.نام عطيه، به پيشنهاد آن حضرت بر وي نهاده شد.او از راويان موثق شيعه بود که حتي در کتب رجالي اهل سنت هم توثيق شده است.وي به جرم تشيع و هواداري علي «ع » از سوي حجاج بن يوسف تحت تعقيب بود و به فارس گريخت.به دستور حجاج، او را گرفتند و چون حاضر نشد علي عليه السلام را لعن کند، چهار صد تازيانه بر بدنش زدند و موي سر و ريش او را تراشيدند. از آن پس به خراسان رفت و پس از مدتي به کوفه بازگشت.در کوفه بود تا در سال 111 هجري در گذشت.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    قرينته النوائب

    همدم و همراه با مصيبتها. از القاب شريفه ي حضرت زينب سلام الله عليهاست.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عبدالله بن عفيف ازدي

    او از طايفه ازد، ساکن کوفه و مردي ميان سال بوده است.او از نيکان و شجاعان، و زهاد و عباد و مجاهدين شيعيان محسوب مي شد.عبدالله چشم چپش را در جنگ صفين و چشم راستش را در جنگ جمل از دست داده بود و هميشه در مسجد اعظم کوفه عبادت مي کرد.طبق نقل تواريخ، بعد از شهادت امام حسين عليه السلام و مسلط شدن ابن زياد بر کوفه، طرفداران اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قلع و قمع شدند و ابن زياد، با کمال جسارت، روي منبر مسجد کوفه به اميرمؤمنان و فرزندان او عليهم السلام اهانت مي کرد که با عکس العمل شديد مردم، از جمله عبدالله بن عفيف روبرو شد که به فرمان ابن زياد به شهادت رسيد.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا
     
    دانشنامه عاشورا