loading...
اشعار اهل بیت (ع)

 

بسم الله الرحمن الرحيم

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اءمینَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَحُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ

امانتدار خدا در زمین او و حجتش بر بندگان او



اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ اَشْهَدُ اَنَّكَ جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَعَمِلْتَ بِكِتابِهِ

سلام بر تو اى امير مؤ منان گواهى دهم كه تو در راه خدا جهاد كردى چنانچه بايد و رفتار كردى به كتاب خدا

وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ حَتّى دَعاكَ اللَّهُ اِلى جِوارِهِ

و پيروى كردى از سنتهاى پيامبرش صلى اللّه عليه و آله تا اينكه خداوند تو را به جوار خويش

فَقَبَضَكَ اِلَيْهِ بِاخْتِيارِهِ وَاَ لْزَمَ اَعْدائَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مالَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلى جَميعِ خَلْقِهِ

دعوت فرمود و به اختيار خودش جانت را قبض نمود و ملزم كرد دشمنانت را به حجت وبرهان با حجت هاى رساى ديگرى كه با تو بود بر تمامى خلق خود

اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسى مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَراضِيَةً بِقَضاَّئِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَدُعاَّئِكَ

خدايا قرار ده نفس مرا آرام به تقديرتو خوشنود به قضايت و حريص به ذكر و دعايت

ومُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اَوْلِياَّئِكَ مَحْبُوبَةً فى اَرْضِكَ وَسَماَّئِكَ

و دوستدار برگزيدگان دوستانتو محبوب در زمين و آسمانت

صابِرَةً عَلى نُزُولِ بَلاَّئِكَ شاكِرَةً لِفَواضِلِ نَعْماَّئِك

َ و شكيبا در مورد نزول بلايت و سپاسگزاردر برابر نعمتهاى فزونت

ذاكِرَةً لِسَوابِغِ آلا ئِكَ مُشْتاقَةً اِلى فَرْحَةِ لِقاَّئِكَ

و شكيبا در مورد نزول بلايت و سپاسگزاردر برابر نعمتهاى فزونت و متذكر عطاياى فراوانت مشتاق به شاد گشتن ديدارت

مُتَزَوِّدَةً التَّقْوى لِيَوْمِ جَزاَّئِكَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ اَوْلِياَّئِكَ

توشه گير پرهيزكارى براى روز پاداشت پيروى كننده روشهاى دوستانت

مُفارِقَةً لاَِخْلاقِ اَعْدائِكَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيا بِحَمْدِكَ وَثَناَّئِكَ

دورى گزيننده اخلاق دشمنانت سرگرم از دنيا به ستايش و ثنايت

َاللّهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتينَ اِلَيْكَ والِهَةٌ وَسُبُلَ الرّاغِبينَ اِلَيْكَ شارِعَةٌ

خدايا براستى دلهاى فروتنان درگاهت بسوى توحيران است و راههاى مشتاقان به جانب تو باز

وَاَعْلامَ الْقاصِدينَ اِلَيْكَ واضِحَةٌ

است و نشانه هاى قاصدان كويت آشكار و نمايان است

وَاَفْئِدَةَ الْعارِفينَ مِنْكَ فازِعَةٌ وَاَصْواتَ الدّاعينَ اِلَيْكَ صاعِدَةٌ

و قلبهاى عارفان از تو ترسان است و صداهاى خوانندگان به طرف تو صاعد

وَاَبْوابَ الاِْجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَدَعْوَةَ مَنْ ناجاكَ مُسْتَجابَةٌ

و درهاى اجابت برويشان باز است و دعاى آنكس كه با تو راز گويد مستجاب است

وَتَوْبَةَ مَنْ اَنابَ اِلَيْكَ مَقْبُولَةٌ

وتوبه آنكس كه به درگاه تو بازگردد پذيرفته است

وَعَبْرَةَ مَنْ بَكى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ وَالاِْغاثَةَ لِمَنِ اسْتَغاثَ بِكَ مَوْجُودَةٌ

و اشك ديده آنكس كه از خوف تو گريد مورد رحم ومهر است و فريادرسى توبراى كسى كه به تو استغاثه كند آماده است

وَالاِْعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِكَ مَبْذُولَةٌ وَعِداتِكَ لِعِبادِكَ مُنْجَزَةٌ

و كمك كاريت براى آنكس كه از تو كمك خواهد رايگان است و وعده هايى كه به بندگانت دادى وفايش حتمى است

وَزَلَلَ مَنِ اسْتَقالَكَ مُقالَةٌ وَاَعْمالَ الْعامِلينَ لَدَيْكَ مَحْفُوظَةٌ

و لغزش كسى كه از تو پوزش طلب دبخشوده است و كارهاى آنانكه براى تو كار كنند در نزد تو محفوظ است

وَاَرْزاقَكَ اِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْكَ نازِلَةٌ وَعَواَّئِدَ الْمَزيدِ اِلَيْهِمْ واصِلَةٌ

و روزيهايى كه به آفريدگانت دهىاز نزدت ريزان است و بهره هاى بيشترى هم بسويشان مى رسد

وَذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرينَ مَغْفُورَةٌ وَحَواَّئِجَ خَلْقِكَ عِنْدَكَ مَقْضِيَّةٌ

و گناه آمرزش خواهان از تو آمرزيده است و حاجتهاى آفريدگانت نزد تو روا شده است

وَجَواَّئِزَ السّآئِلينَ عِنْدَكَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَواَّئِدَ الْمَزيدِ مُتَواتِرَةٌ

و جايزه هاى سائلان در پيش تو شايان ووافر است

وَمَواَّئِدَ الْمُسْتَطْعِمينَ مُعَدَّةٌ وَمَناهِلَ الظِّماَّءِ مُتْرَعَةٌ

و بهره هاى فزون پياپى است و خوانهاى احسان تو براى طعام خواهان آماده است وحوضهاى آب براى تشنگان لبريز است

اَللّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعاَّئى وَاقْبَلْ ثَناَّئى وَاجْمَعْ بَيْنى وَبَيْن اَوْلِياَّئى َ

خدايا پس دعايم را مستجاب كن و بپذير مدح و ثنايم را و گردآور ميان من و دوستانم

بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِىٍّ وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ

به حق محمد و على و فاطمة و حسن و حسين

اِنَّكَ وَلِىُّ نَعْماَّئى وَمُنْتَهى مُناىَ وَغايَةُ رَجائى فى مُنْقَلَبى وَمَثْواىَ

كه براستى تويى صاحب نعمتهايم و منتهاى آرزويم و سرحد نهايى اميدم و بازگشتگاه و اقامتگاهم

اَنْتَ اِلهى وَسَيِّدى وَمَوْلاىَ
تويى معبود و آقا و مولاى من

اِغْفِرْ لاَِوْلِياَّئِنا وَکُفَّ عَنّا اَعْداَّئَنا وَاشْغَلْهُمْ عَنْاَذانا
بيامرز دوستان ما را و بازدار از ما دشمنانمان را و سرگرمشان کن از آزار ما

وَاَظْهِرْ کَلِمَةَ الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْيا وَاَدْحِضْ کَلِمَةَ الْباطِلِ وَاجْعَلْهَاالسُّفْلى
وآشکار کن گفتار حق را و آنرا برتر قرار ده و از ميان ببر گفتار باطل را و آنرا پست گردان

اِنَّکَ عَلى کُلِّشَى ءٍْ قَديرٌ
که براستى تو بر هرچيز توانايى




 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    توی اینترنت دنبال چی میگردی ؟
    نظرت راجع به این وبسایت چیه ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 478
  • کل نظرات : 72
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 180
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 311
  • باردید دیروز : 86
  • گوگل امروز : 9
  • گوگل دیروز : 12
  • بازدید هفته : 397
  • بازدید ماه : 704
  • بازدید سال : 18,776
  • بازدید کلی : 656,165
  • کدهای اختصاصی
    ناب ترین غزلهای مداحی Telegram.me/chayeheyat در ایتا هم با همین آی دی هستیم یاعلی
    معرفت

    معـــرفـــــت


    ابوبكر حسيني

    سيد ابوبکر بن شهاب علوي حسيني حضرمي، نسب او به امام جعفر صادق عليه السلام مي رسد. او به سال 1262 ه. ق در قريه اي از بلاد حضرموت متولد شده و به سال 1341 ه. ق در حيدر آباد دکن از بلاد هند وفات يافته است.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عطية بن سعد بن جناده ي عوفي

    نام عطيه، همواره در کنار نام جابر بن عبدالله انصاري مطرح مي شود که با هم پس ازشهادت امام حسين «ع » در اربعين اول به زيارت قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابينا شده بود، عطيه او را در اين زيارت همراهي مي کرد.بنا به برخي نقلها، هنگام بازگشت اهل بيت از سفر شام، در کربلا با جابر و عطيه برخورد کردند.عطية بن سعد بن جناده عوفي، از رجال علم و حديث شيعه بود.وي در زمان خلافت امير المؤمنين «ع » در کوفه به دنيا آمد.نام عطيه، به پيشنهاد آن حضرت بر وي نهاده شد.او از راويان موثق شيعه بود که حتي در کتب رجالي اهل سنت هم توثيق شده است.وي به جرم تشيع و هواداري علي «ع » از سوي حجاج بن يوسف تحت تعقيب بود و به فارس گريخت.به دستور حجاج، او را گرفتند و چون حاضر نشد علي عليه السلام را لعن کند، چهار صد تازيانه بر بدنش زدند و موي سر و ريش او را تراشيدند. از آن پس به خراسان رفت و پس از مدتي به کوفه بازگشت.در کوفه بود تا در سال 111 هجري در گذشت.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    قرينته النوائب

    همدم و همراه با مصيبتها. از القاب شريفه ي حضرت زينب سلام الله عليهاست.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا

    عبدالله بن عفيف ازدي

    او از طايفه ازد، ساکن کوفه و مردي ميان سال بوده است.او از نيکان و شجاعان، و زهاد و عباد و مجاهدين شيعيان محسوب مي شد.عبدالله چشم چپش را در جنگ صفين و چشم راستش را در جنگ جمل از دست داده بود و هميشه در مسجد اعظم کوفه عبادت مي کرد.طبق نقل تواريخ، بعد از شهادت امام حسين عليه السلام و مسلط شدن ابن زياد بر کوفه، طرفداران اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قلع و قمع شدند و ابن زياد، با کمال جسارت، روي منبر مسجد کوفه به اميرمؤمنان و فرزندان او عليهم السلام اهانت مي کرد که با عکس العمل شديد مردم، از جمله عبدالله بن عفيف روبرو شد که به فرمان ابن زياد به شهادت رسيد.

    دریافت کد دانشنامه عاشورا
     
    دانشنامه عاشورا